نظریه «ارزشِکار» اسلامی(
۲)
✍جعفرعلیاننژادی
🔸
سوم. کالای باارزش: کالای با ارزش در نظریه ارزش کار اسلامی، کالایی است که تومان ارزش مادی و معنوی دارد. تمایز و مزیت نگاه رهبری در قیاس با اندیشههای مادی در این محور بهتر معلوم میشود و آن شراکت کارگر با کارفرما در بالا رفتن ارزش و کیفیت مادی و معنوی کالا است. از این نظر هرچه کارگر ماهرتر، آموزش دیدهتر و مرفهتر شود، هم میزان ابتکار عمل او در کار منجر به تولید کالا بالا رفته و هم دقت و محکم کاری او بیشتر میشود. فهم ارزش (مادی و معنوی) کار توسط کارگر، انگیزه کار ماندگار را در او بیشتر میکند. کارفرما نیز به همین نسبت، میزان بهره و سود کارگر در کالای تولیدی را بالا میبرد. نکته متمایز این اندیشه، حل معمای «کار از خود بیگانهکننده» است. در اندیشه مارکسیستی، نگاه به ارزش کالا تماما اقتصادی و مادی است. بر همین مبنا، مفهوم «سلطه» سرمایهگذار یا کارفرما بر کارگر از طریق مصادره ارزش افزوده کار کارگر که همان کالای تولید شده است، به میان میآید.
🔸بر این اساس کارگر صرفا تبدیل به موجود مکانیکی بیاراده، در خدمت کارفرما میشود که ارزش کارش را میدزدند. بنابراین از محصول کار خود و به عبارت بهتر سهمبری از ارزش کارش، بیگانه میشود. هر چه بیشتر هم کار میکند، سرمایهدار قویتر و او ضعیفتر و بیارادهتر میشود. با این توصیف اندیشه مارکسیستی زمینه مبارزهجویی و ستیز کارگر با سرمایهگذار یا صاحبان ابزار تولید را ایجاد میکند. یا نوعی آگاهی مبارزاتی در او ایجاد میکند. تجربه چنین تحریکاتی در نهایت منجر به چانهزنی بیشتر کارگر برای دریافت سهم مادی بیشتر میشود. اما با هر میزان دستمزد همچنان شکاف مادی بین کارگر و کارفرما بالا میرود. انحصار ارزش کار به یک مفهوم مادی، منجر به یک رقابت دائمی بین کارگر و کارفرما میشود و آنها در دو جبهه مقابل قرار میدهد که ضرورتا و به حکم طبیعت چارهای به جز برخورد ندارند. آنان کالای مادی را ثمره این برخورد و تضاد دانسته و روابط تولید را همواره بر چنین تقابلی استوار میکنند. در سیر تطورات تاریخی، کشورهای سرمایهداری در نهایت برای حل این تعارضات و ستیزهای درونی، تصمیم به بیگاری کشیدن از کارگران کشورهای دیگر گرفته و به سمت رفتارهای استعماری رفتند. اساسا روابط سطله بین کشورهای استعمارگر و استعمارپذیر بر بنیان چنین تضادی حاکم شد.
🔸
چهارم و پنجم. ارزشمندی سرمایهگذار و فضای ارزنده: برای حل این تضاد، رهبر انقلاب، همزمان و توامان بر ارزشمندی دو طیف سرمایهگذار و کارگر بر مبنای اندیشههای اسلامی تاکید میکند. هم از ارزش کار بحث کرده است و هم از ارزش سرمایه. هم بر حفظ ارزشمندی کارگران تاکیده داشته و هم از کارآفرینان و سرمایه گذاران در شاخههای تولید تقدیر کرده است. همزمان هم بر ارزش کار و هم بر تولید ثروت یا سرمایه صحه گذاشته است. یکی از نشانههای بارز این ارجگذاری همزمان استخدام مفهوم جهاد برای هر دو طیف این ماجراست. ایشان حفظ ارزش کار خوب یا تولیدگر و حمایت از آن توسط مسئولین را زمینه قدرتمندی در برابر دشمنان و واندادن و ترسیدن در برابر آنها دانسته است. استفاده از تعبیر فضای انصاف که ریشه در نظریه زوجیت معظمله دارد، برای برقراری رفق و مدارا بین کارگر و کارفرماست. ایشان بر خلاف اندیشه مارکسیستی که فلسفه خود را بر بنیان برساخت ماتریالیسم دیالکتیک یا تضاد مادی دیالکتیک استوار میکند، نظریه ارزش کار اسلامی را بر بنیان سنت الهی زوجیت در عالم بنا میکند. فضای انصاف بجای فضای ستیز، بیانگر فایدهمندی بیشتر همدلی و همراهی بین کارگر و کارفرما در تولید محصول پرارزش (مادی و معنوی) برای کشور است. بنابراین فضای انصاف دیگر تمایز مهم نظریه ارزش کار اسلامی است که خود نیاز به پرداخت و توضیح مستقلانهای دارد. در پایان باید گفت، نظریه ارزش کار اسلامی، میتواند به نوعی صورتبندی واقعی و تجربه شده از روابط تولید اسلامی بین کارگر و کارفرما برسد که توانایی الگوشدگی داشته و در نهایت بر معمای لاینحل روابط استثماری یا سلطهجویانه فائق آید.
@jafaraliyan