فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰🥀⊱
نزدیک ظهر بود ، از شناسایی بر 
مےگشتیم ، از دیشب تا حالا چشم
روے هم نگذاشته بودیم !
آنقدر خسته بودیم که نمیتوانستیم
پا از پا برداریم ، کاسه زانوهامان خیلی
درد میکرد ، حسن طرف شنی جاده
شروع کرد به نماز خواندن …‌!
صبر کردم تا نمازش تمام شد .
گفتم ، زمین این طرف چمنیه ، بیا
اینجا نماز بخوان …
گفت ‌، اون جا زمین کسیه ، 
شاید راضی نباشه !
♥️" 🕊 🌦" 「➜• jαнαdeѕolιмαɴιe 」