در ابتدای همایش عرفان اهل بیتی، حجت الاسلام رودگر دبیر محترم همایش بیان می فرمایند که فعالیت های این مرکز در طول دو دهه، دو هدف را دنبال کرده است: اول، با مواجهه مجتهدانه با نصوص کتاب و سنت با روش اجتهادی و فقاهتی باشد. دوم، تأیید و دفاع از عرفان موجود (یعنی عرفان اهل بیتی ، در مواجهه سلبی با تراث تاریخی عرفان اسلامی نخواهد بود.) این سوال پیش می آید که نسبت این دو هدف با یکدیگر چیست؟ یعنی به نحوی اجتهاد می کنید از نصوص که عرفان موجود تأیید شود؟! یعنی نتایج اجتهاد از قبل مشخص است و صرفاً می خواهید مویدات آن را نصوص جمع آوری کنید؟ با یک پروژه سفارشی مواجه هستیم؟! آیا واقعاً می شود این پروژه را اجتهاد فقاهتی نامید به نحوی که صرفاً به دنبال استناد به وحی و تأمین حجیت است؟! سخن فوق مثل این است کسی بگوید ما قصد اجتهاد از کتاب و سنت را داریم به نحوی که فلان نظر اثبات شود! بنابراین نمی توان از این پروژه عظیم و گسترده با تمام هزینه هایی که کرده است امید داشت که بتواند عرفان موجود را تکامل بخشد و کاستی های آن را تکمیل کند، بلکه صرفاً پروژه ای سفارشی برای تأیید عرفان موجود است. در اینصورت توصیه می شود نام فقاهت و تفقه را خراب نکنند. یحیی عبدالهی 🏠@fotoooh