_ مادران مشغول گفتگو هستند. کجا؟ در گروه مجازی مادرانه! یکشنبه‌ها و دوشنبه‌ها، مادران دارند. موضوعی را می‌کوبند به سردر گروه و درباره آن، تجربیات و اطلاعات‌شان را به اشتراک می‌گذارند. ما هم یک گوشه مجلس‌شان نشسته‌ایم و همین‌طور که چای و شیرینی‌مان را می‌خوریم، حواسمان هست که مرواریدهای کلام‌شان را صید کنیم و برای شما بیاوریم. این هفته موضوع بحث‌ «تو نیکی می‌کن و در دجله انداز است». خودتان را برسانید به محفل گپ و گفت که بازار سخن، حسابی داغ است. متن زیر، اولین رهاورد ما از بحث امروز سرسرای مادرانه برای شما جان و جهانی‌هاست. _ ! می‌خواستیم خانه‌ای اجاره کنیم ولی صد و پنجاه میلیون تومان کم داشتیم. قرار بود وام بگیریم و شرایطش هم اتفاقا جور بود، ولی زودتر از این‌ها باید پول به دستمان می‌رسید. ‌کارهای وام را انجام دادیم و به خودمان گفتیم فعلا قرض می‌کنیم و بعد واممان که آمد، آن را پس می‌دهیم. اما به هر دری می‌زدیم بسته می‌شد! گفتند: «برو به فلانی که طلافروشه بگو!»، گفتیم. گفتند: «فلانی دستش به خیره، بازاریه.»، گفتیم. گفتند: «امور مالی محل کار اگر چک بدی، قرض میده.»، گفتیم. خلاصه به آشنا و غیرآشنا رو زدیم و نشد! ✍ادامه در بخش دوم؛