🔅زنده باد دولتِ بیگفتمان
💡آیا از بیگفتمانی دولت سیزدهم میشود استقبال کرد؟
🖊حمید ابدی
[3 از 3]
🔹تمامی دولتهای گفتمانی، چالشهای جمهوری اسلامی را در پرتو گفتمانی که برساخته بودند خوانش میکردند، نه آنگونه که واقعیتِ آن چالشها بود. اغلب گفتمانهای برساخته ـ چه غیرهمسو و چه همسو با انقلاب ـ فضایی آمیخته از ستیز و رقابت منفی و فرافکنی و بهانهتراشی را رقم میزد که امکان مواجه شدن با ابعاد پیچیده مسائل را از آنها سلب میکرد. تنش سیاسی کاذب که من آن را غیر از سیاستورزی و سیاستمداری اصیل میفهمم، اجازه نمیدهد مسائل آنگونه که هستند، خود را بنمایاند. ضرر گفتمانهای دولتساخته، «زدودن پروا» از دولتهای قبلی و حاصل آن نوعی «بیپروایی» در مواجه شدن با چالشهای جمهوری اسلامی بود. این بیپروایی، اگرچه در ظاهر به راهحلهایی میانجامید که پرطنطنه و قاطع و محکم ارایه میشد، اما در مجموع، احساس میشد که پیچیدگیها، آنگونه که باید، فهم نمیشود. در فضای پروپاگاندایی دولتهای گفتمانی، سروصداها اجازه مواجه شدن با ابعاد گوناگون و پیچیده چالشها را سلب میکرد. دولت سیزدهم، امّا، دولتی «بیسروصدا» است و ما که گفتمان داشتن دولتها را با سروصدا و هیاهو تجربه کردهایم، قدری در فهم این دولت با دشواریهایی مواجهیم.
🔸دولتهای گفتمانی قبلی، بعضاً حاویِ سیاستمداران، مدیران و کارشناسان هوشمند و خوشفهمی بودند که شاید درکی از پیچیدگی مسئلهها برایشان فراهم بود، اما فرهنگ سیاسی حاکم بر دولت ـ با نظر به حیثیت کلّی دولت ـ اجازه نمیداد با مسئلههای جمهوری اسلامی، با همه دقائق و پیچیدگیهای آن رو به رو شوند. ما میتوانیم به نحوه صورتبندی مسئلهها توسط دولت سیزدهم انتقاد داشته باشیم و دولت سیزدهم از این منظر قابل نقد است، امّا به تازگی این فرُم از مواجه شدن توجّه کنیم و به استقبال آن برویم. فرهنگ سیاسی حاکم بر دولت سیزدهم که با نظر به سابقه تاریخی دولتهای پس از انقلاب، میتوان آن را بیسابقه دانست، شاید بتواند موانع راه ساخت «دولت اسلامی» را از پیش رو بردارد. ایجاد دولت اسلامی نیازمند «نرمافزار/نظریه اداره» است که با نظریههای آکادمیک متفاوت است و امری در میانه نظر و عمل است. تاسیس چنین نرمافزاری تنها در شرایطی امکانپذیر میشود که فرهنگ سیاسی کشور بستر رو به رو شدن با ابعاد پیچیده مسائل را فراهم نماید. وقتی چنین فرهنگ سیاسی نباشد(همچنانکه در دولتهای قبل نبود)، اذهان درگیر تنشهایی میشود که نتیجه آن غیاب مسئلهها است.
🔹دولت سیزدهم «اصول» دارد، اما گفتمانی نساخته و ندارد. دولت سیزدهم، دولتِ گفتمانی نیست و گفتمانی از سنخ دولتهای گذشته و به سبک آنها را تا کنون ارایه و پمپاژ نکرده و چه خوب که آنگونه به میدان نیامده است؛ زنده باد دولت بیگفتمان! امّا در عین حال، دولت سیزدهم ظرفیت و امکان «ظهور و تکوین» گفتمان متناسب با شرایط تاریخی را که امروز در آن قرار داریم، داراست. میان تکوین گفتمان با برساخت گفتمان میبایست تفاوت قائل شد. برساخت گفتمان، قبل از مواجهه با چالشها، به نحو «پیشینی» انتخاب مشخّصی دارد و با نوعی پمپاژ مصنوعی و پروپاگاندایِ رسانهای همراه است، امّا تکوین گفتمان در حینِ مواجهه عملی با شرایط تاریخی، به صورتی طبیعی شکل میگیرد و زبان متناسب با خود را مییابد. گفتمانهای تکوینی در مقایسه با گفتمانهای برساختی، ظرفیت بیشتری برای تفاهم جمعی و ماندگاری داراست. فراموش نکنیم که گفتمانها را دولتها نمیسازند و دولت سیزدهم تنها میتواند در تمهید شرایط ایجاد و نشر گفتمان نقشآفرینی نماید؛ بنای یک گفتمان را در جایی بیرون از دولت باید جستجو کرد. آیا دولت سیزدهم میتواند مسیر تکوین گفتمانِ متناسب با شرایط تاریخی امروز ایران و جهان را به درستی طی کند؟
🆔
@social_theory