#تجربههای_روشنگری
جمع زیادی بودند.
اجازه خواستیم که کنارشان بنشینیم.
از زندگی و احوالاتشان پرسیدیم.
به انتخابات که رسیدیم گلایههایشان شروع شد.
خانمی که کنارم نشسته بود میگفت من اصلاً رأی نمیدهم. هم خودم طلاق گرفتهام، هم دخترم. بس که مردم بیپولند همه کارشان به طلاق رسیده.
بقیه هم از مشکلات زندگی و گرانی و
مریضی و فساد میگفتند.
خوب به حرفهایشان گوش میکردیم و جاهایی تایید و همراهیشان میکردیم و از مشکلات خودمان میگفتیم. از بعضیهایشان اسمهایشان را میپرسیدیم تا در حین گفتگو با اسم صدایشان کنیم.
یکیشان گفت دوره قبل از طرف روحانی آمدند و ما را با اتوبوس بردند که رأی بدهیم. گفتند اگر رأی بدهید همه چیز را ارزان میکنیم. ما را گول زدند.
گفتند ما آزادی میآوریم. آزادی و بیحجابی به چه درد ما میخورد؟! ما محتاج نان سفرهمان هستیم.
گفتم آنها دلسوز ما نیستند و از ناآگاهی ما سوء استفاده میکنند.
ادامه دادند؛ فقط کاری کردند که جوانهای مردم با لباسهای بدجور به خیابانها بیایند و مردهای ما هم آنها را ببینند و زندگیمان از هم بپاشد. همهی جوانها به فساد افتادهاند و کریستالی شدهاند.
یکیشان میگفت من خودم به خاطر نداری، دوبار باردار شدم و بچههایم را سقط کردم.
میگفتند اینها هر کدام که به جایی میرسند ما را فراموش میکنند.
گفتم برای اینکه خود ما به آنها رای میدهیم. هنوز هم هستند آدمهای دلسوزی مثل حاج قاسم که به فکر مردم هستند. الآن کسانی که حاج قاسم را شهید کردند میگویند «رأی ندهید» فکر میکنید رأی ندادن ما چه نفعی برای آنها دارد؟ میخواهند که ما رای ندهیم، بعد بگویند خب مردم نظامشان را نمیخواهند، بعد هم مثل بقیه کشورها به کشور ما دستدرازی کنند و ناامنی بیاورند.
اسم حاج قاسم را که آوردم مادر و دختری بودند که آه از نهادشان بلند شد. گفتند از وقتی این خدابیامرز رفت ما بدبخت شدیم. این همه گرانی آمد. کرونا آمد.
نمیدانم چرا در این محله طلاقگرفتهها زیاد بودند! اما مردمش در مقایسه با محلهای که دیروز رفتیم در مقابل حرفهایمان مقاومت زیادی نمیکردند و خیلی زود با ما همراه میشدند. انگار خداوند خودش بحثها را پیش میبرد. به آن همه استدلال و پاسخ شبههای که در ذهنمان انباشته کرده بودیم نیاز نبود. همین که به حرفهایشان گوش میکردیم و از انقلاب مستضعفین برایشان میگفتیم، بسیار خرسند میشدند.
در پایان گفتم امام خمینی که شاه را بیرون و انقلاب کرد، گفت این انقلاب مال محرومین و مستضعفان است. اگر میبینیم امروز کسانی سرکار آمدهاند که به فکر محرومین و مستضعفان نیستند، بدانید که آنها در مسیر انقلاب نیستند. ما باید در انتخابات شرکت کنیم و آنها را از بیرون کنیم.
در آخر گفتند خب ما به چه کسی رأی بدهیم که خوب باشد؟
گفتم ما اگر هم کسی رو معرفی کنیم، خود او مدنظر ما نیست. راهش مورد قبول و تأیید ماست و تا وقتی طرفدارش هستیم که در مسیر انقلاب و دفاع از مردم باشد.
باید به کسی رأی بدهیم که مرفه نباشد. به فکر مردم باشد. چشمش به وعدههای خدا باشد نه وعدههای آمریکا.
مگر نگفتند اگر با آمریکا رفیق شویم همه چیز ارزان میشود و تحربمها از بین میرود و ....
حالا رفتند مذاکره کردند، ارزانی و رفاه و کاسبی آمد؟!
همه گفتند: نه. همه چیز بدتر شد.
خب این هم نتیجه اعتماد به دشمن. رهبر چقدر گفت من به اینها بدبین هستم؟! ولی گوش نکردند و این اوضاع مملکت نتیجهاش.
گفتگوی خیلی خوبی بود. در آخر ما را به خانههایشان دعوت میکردند و اینقدرررر برایمان دعا کردند که شرمنده شدیم😢
میگفتند خدا خیرتان بدهد که ما را آگاه کردید.
واقعا دوست داشتم ساعتها کنارشان بنشینم ولی هوا تاریک شده بود و باید برمیگشتیم.
شماره تماس دادیم و شماره گرفتیم و از هم جدا شدیم.
#تجربه
#روشنگری
#مادرانمقاومت
#مادرانمیدانانتخابات
#مادرانهمیشهآگاهانقلاب
#پیروزیدرگروحضورزنان
#بهسبکمادرمانحضرتزهرا
#قیاملله
@madaranemeidan