🌸🍃
#دلنوشتھ
خبر شهادتش را فردای روز شهادتش شنیدم
خونه بودم
یکی از رفقا زنگ زد و پرسید
"جواد کجاست؟"
گفتم "چند شب پیش باهم بودیم؛ فرداش بازم رفت..."
گفت "خبری ازش داری؟"
گفتم نه
گفت "انگار شهید شده"😳
خندیدم...
گفتم: "جواد و شهادت؟ برو جوک نگو"
ظهر بود... خوابیدم تا ساعت ۳
وقتی بیدار شدم
دیدم
حسن
محسن
محمد .... ۸ نفر از بچه ها زنگ زدن
تعجب کردم!🤔
زنگ زدم به مسلم پرسیدم: "چه خبر شده؟"
گفت: "جواد پرید...
گفتم: "مگه کفتره که بپره؟"
گفت: "شهید شد"
وا رفتم😧...
از خونه رفتم بیرون
اما اصلا نفهمیدم چطوری رفتم خونه حاج اقا
دیدم همه اونجا هستن و دمق نشستن😞...
شب شد...
رفتیم کوه سفید، جزءخوانی
با گریه قرآن گذاشتیم...
با گریه برداشتیم...
کلا دیوانه شده بودیم...
تا حدود بیست روز هم که نبود
نمیومد
تو این چند روز که نبودش
حالمان خوش نبود...
عصبی بودیم
من که میگفتم نمیاد دیگه
تا اومد جواد بیاد من مردمو زنده شدم
دیگه ببین خانوادش چی کشیدن؟!!!
بیقرارےها ادامه داشت.... تا اینکه اومد به خوابم
میگفت:
" نترس حواسم بهت هست"❤️
دلم به همین حرفش خوشه فقط
همین...
#شهیدجوادمحمدی
#شھید_روزه_دار
#خاطره
#درد_نوشته
❤️
@javad_mohammady ❤️
🇮🇷ڪـانال شهـید جـواد محمـدے🇮🇷