☑️پرسش: چرا حصرت علي علیه السلام بعد از مرگ حضرت زهرا سلام الله علیها از جسارت کنندگان و قاتلین، انتقام نگرفتند؟ 🔘پاسخ: قبل از بیان برخی از دلائل عدم انتقام، باید متذکر شویم: امام علی علیه السلام، معصوم بوده و هر فعل و تصمیم ایشان عین صواب و درستی است و باید در برابر هر گونه تصمیم از طرف امام معصوم تسلیم بود. با در نظر گرفتن این مهم به نکات ذیل توجه کنیم: 1. 📌حضرت علي علیه السلام، يار و همراهي براي قيام يا انتقام نداشتند. روزي اشعث بن قيس گفت: يا علي! چرا شمشير نکشيدي؟ علي(علیه السلام) به او فرمود: همه اهل بدر و پيش کسوتان مهاجر و انصار را به کمک خواستم ولي از آن همه مسلمان فقط چهار نفر پاسخ مثبت دادند: سلمان، ابوذر، مقداد و زبير و از اهل بيت خودم هم کسي نداشتم که با آن بتوانم حقم را بگيرم چون حمزه در احد به شهادت رسيد و برادرم جعفر هم در موته شهيد شد و کسي برايم نماند مگر دو نفر ذليل، خوار، عاجز و ناتوان، عباس و عقيل. به خاطر نبودن يار و ياور حقم را گرفتند.»(1) پس حضرت ياوري براي انتقام نداشت. 2. 📌حضرت علي براي بقاي دين مامور به صبر بود. امام على(علیه السلام) در پاسخ به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: «اگر مى‏خواهى نام پدرت‏[رسول الله(صلی الله علیه و اله)] همچنان باقى بماند، بايد صبر كنيم». براساس روايتى ديگر، امام على(علیه السلام) فرمود: «به خدا قسم، اگر خطر نابودى دين و بازگشت كفر و پراكندگى مسلمانان در ميان نبود، اين گونه صبر نمى‏كردم». (2) 3. 📌مصلحت سنجي که حضرت علي داشتند و سعي ميکرد اوضاع جامعه اسلامي آرامش خود را داشته باشد اتفاقات مهم سياسي و ضد ديني در ان برهه به وجود امده بود لذا حضرت مصلحت ديد دست به قيام نزند اين تحولات عبارت بود از خطر مرتدين، ظهور پيامبران دروغين، خطر حمله روميان و... لذا حضرت علي علیه السلام مصلحت را در سکوت داست و دست به قيام نزد. 🔹در نهج‏البلاغه نيز مى‏خوانيم كه آن حضرت فرمود: «من رداى خلافت را رها ساختم و دامن خود را از آن درپيچيدم و كنار رفتم، در حالى كه در اين انديشه فرو رفته بودم كه آيا با دست تنها و بدون ياور به پا خيزم و حق خود و مردم را بگيرم و يا در اين محيط پر خفقان و ظلمتى كه پديد آورده‏اند، صبر كنم؟ محيطى كه پيران را فرسوده، جوانان را پيرو مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مى‏دارد. عاقبت ديدم بردبارى و صبر، به عقل و خرد، نزديك‏تر است، لذا شكيبايى ورزيدم، ولى به كسى مى‏ماندم كه خار در چشم و استخوان در گلو دارد، با چشم خود مى‏ديدم ميراثم را به غارت مى‏برند».(3) 📌 لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم پي نوشت ها: 1. بحارالانوار، ج 29 ص 465 ح 55 2. بحارالانوار، مجلسى، ج 32 ص 61 3. نهج البلاغه خطبه 3 💎کانال رسمی استاد جواد حیدری💎 •┈┈••✾••┈┈• @javadheidari110