امشب به باغ مصطفی یاس معطر آمده بر دامن ختم رُسل زهرای دیگر آمده بین دو دُرِّ از لطف حق دُردانه گوهر آمده یعنی که زینب دختر زهرا و حیدر آمده در آسمانها و زمین خوانَد چنین روح الامین آمد به دنیا زینت مولا امیرالمومنین روح الامین بر مقدش بگشوده بال و شهپرش با صور اسرافیل میخواند مدیح محشرش میکال خود روزی خورَد از خوان روزی گسترش وز شوق عزرائیل جان خواهد دهد در محضرش خیل ملائک سجده گر بر زینب کبری شده عالم ز یمن مقدمش چون جنت الماوی شده بیت علی و فاطمه پرنور شد از روی او عالم معطر گشت از عطر گلاب و بوی او مانند زهرا مادرش باشد صفات و خوی او کعبه به فرمان خدا گردد به سمت و سوی او امشب خدا بر فاطمه نوری علیمه می‌دهد حیدر ز یمن برکت زینب ولیمه می دهد این زینب کبری که باشد اعتبار کربلا گیرد علم بر دوش خود مانند عباس از وفا مانند زهرا خطبه ی زینب کند طوفان بپا با نطق حیدر گونه اش ویران کند شام بلا بهر حسین ابن علی اینگونه یاور می‌شود نازد حسین امشب به خود دارای خواهر می‌شود امشب همه آل کسا از شوق دل سر مست او هستی به خود نازد که باشد هستی اش از هست او پابست او باشد حسین و زینبش پا بست او باشد برات کربلای عاشقان در دست او باشد حسین ابن علی خورشید عالمتاب عشق آنجا که زینب می‌شود ماه جهانتاب دمشق هر جا که دخت فاطمه نوری مجسم می‌شود خدمتگزار درگهش ساره و مریم می‌شود هر جا بساط روضه با یادش فراهم می‌شود دخت علی یاد آور ماه محرم می‌شود بر زینبیون تا ابد زینب امیر و رهبر ست هم بر شهیدان تا ابد دخت علی پیغمبر ست