به شهر مدینه به وقت سحر نسیمی به کوی رضا می وزید و عطر خوش ربنای رضا ز سجاده های دعا می وزید ملائک همه غرق شور و شعف ز اختر فلک ریسه بندان شده زمین هم به یمن قدم های آن عزیز رضا لاله باران شده صبا خوش خبر گفت در آن پگاه که بر باغبان نوگلی می رسد محمد به امر خداوندگار به آغوش پاک علی می رسد عطا گشت خیر کثیری دگر به زخم زبان های بی حد جواب به انااعطیناک کوثر قسم دعای رضا میشود مستجاب به دامان ریحانه چون گل شکفت به توصیف گل بلبل اینسان سرود ز عطر گلش مست شد کائنات بر این طفل و بر والدینش درود به دامان ریحانه اش بنگرید که بوی خوشی جانفزا می دهد و قنداقه ی طفل دردانه را به دستان پاک رضا می نهد چو شهزاده را شه به دامان گرفت شه از شوق بر روی او بوسه زد چو چشمان خورشید بر مه فتاد به چشم و به گیسوی او بوسه زد به کوری چشمان ابتر ز شوق بخوان کوثر و آیه ی و ان یکاد به مجمر بریزید اسفند و عود که آمد به دنیا امام جواد کرم خانه ی عشق را شاه اوست که جود از وجودش وجود آمده ست همه سائلان سجده بر او کنید که امشب خداوند جود آمده ست بریزد عطا از عبایش بسی جهان است از جود او زیر دِین چه میشد شبی تا سحر میشدیم مقیم حرم زائر کاظمین @javadkarimzadeh