می‌دانستم حتی اگر یک بار دیگر با آن چشمان آبی رنگی که دریا برآن بوسه زده بود به من نگاه کند، زخم چندین ساله قلبم در زمان کوتاهی بهبود می یافت. اما در لحظه ای که مردمک چشمانمان یکدیگر را در آغوش کشید فهمیدم آن دریای گرم و پرشور جایش را به اقیانوس عمیق، سرد و یخ زده داده؛ طوری که مطمئن بودم حتی با کاوش میان آن یخ های عظیم نمیتوانم گرمای نگاهش را بیابم و دوباره آن را از آن خود کنم.