﷽؛ ✅ در ولادت با سعادت "صلى اللّه عليه و آله و سلّم" 📝 بدان كه مشهور بين علماى اماميّه آن است كه ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربيع الاوّل بوده و علامه مجلسى رحمه اللّه نقل اجماع بر آن فرموده و اكثر علماء سنّت در دوازدهم ماه مذكور ذكر نموده اند . و شيخ كلينى و بعض افاضل علماى شيعه نيز اختيار اين قول فرموده اند . و شيخ ما علامه نورى طابَ ثراه رساله اى در اين باب نوشته مرسوم به (ميزان السّماء در تعيين مولد خاتم الانبياء) ، طالبين به آنجا رجوع نمايند . 📝 و نيز مشهور آن است كه ولادت آن حضرت نزديك طلوع صبح جمعه آن روز بوده در سالى كه اصحاب فيل ، فيل آوردند براى خراب كردن كعبه معظّمه و به حجاره سِجّيل مُعَذّب شدند و ولادت شريف به مكّه شد در خانه خود آن حضرت . پس آن حضرت آن خانه را به عقيل بن ابى طالب بخشيد و اولاد عقيل آن را فروختند به محمّد بن يوسف برادر حَجّاج و او آن را داخل خانه خود كرد و چون زمان هارون شد (خَيْزُران) مادر او آن خانه را بيرون كرد از خانه محمّد بن يوسف و مسجد كرد كه مردم در آن نماز كنند و در سَنَه ششصد و پنجاه و نُه مَلِك مُظَفَّر والى يمن در عمارت آن مسجد سعى جميل فرمود و الحال در همان حالت باقى است و مردم به زيارت آنجا مى روند . و در وقت ولادت آن حضرت غرائب بسيار به ظهور رسيده . 📝 از حضرت صادق روايت شده است كه ابليس به هفت آسمان بالا مى رفت و گوش مى داد و اخبار سماويه را مى شنيد پس چون حضرت عيسى على نبينا وآله و عليه السلام متولد شد او را از سه آسمان منع كردند وتا چهارآسمان بالا مى رفت و چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم متولد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شياطين را به تيرهاى شهاب از ابواب سماوات راندند ، پس قريش گفتند : مى بايد وقت گذشتن دنيا و آمدن قيامت باشد كه ما مى شنيديم كه اهل كتاب ذكر مى كردند ، پس عَمْرو بن اُميّه كه داناترين اهل جاهليّت بود گفت : نظر كنيد اگر ستاره هاى معروف كه به آنها هدايت مى يابند مردم و به آنها مى شناسند زمانهاى زمستان و تابستان را ، اگر يكى از آنها بيفتد ، بدانيد وقت آن است كه جميع خلايق هلاك شوند و اگر آنها به حال خودند و ستاره هاى ديگر ظاهر مى شوند ، پس امر غريب مى بايد حادث شود . و صبح آن روز كه آن حضرت متولّد شد هر بتى كه در هر جاى عالم بود بر رو افتاده بود و ايوان كسرى يعنى پادشاه عجم بلرزيد و چهارده كنگره آن افتاد و درياچه ساوه كه سالها آن را مى پرستيدند فرو رفت و خشك شد و وادى سماوه كه سالها بود كسى آب در آن نديده بود آب در آن جارى شد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترين علماى مجوس در آن شب در خواب ديد كه شتر صعبى چند اسبان عربى را مى كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ايشان شدند و طاق كسرى از ميانش شكست و دو حصّه شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جارى گرديد و نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد و تخت هر پادشاهى در آن صبح سرنگون شده بود و جميع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمى توانستند گفت و علم كاهنان برطرف شد و سِحْر ساحران باطل شد و هر كاهنى كه بود ميان او و همزادى كه داشت كه خبرها به او مى گفت جدائى افتاد و قريش در ميان عرب بزرگ شدند و ايشان را (آل اللّه) گفتند ؛ زيرا كه ايشان در خانه خدا بودند و آمنه عليهاالسّلام مادر آن حضرت گفت : واللّه كه چون پسرم بر زمين رسيد دستها را بر زمين گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس ، از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور ، قصرهاى شام را ديدم و در ميان آن روشنى صدائى شنيدم كه قائلى مى گفت كه زائيدى بهترين مردم را ، پس او را (محمّد) نام كن و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطّلب آوردند او را در دامن گذاشت و گفت : شعر : اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى اَعْطاني هذَا الْغُلامَ الطَّيِّب اَلاَْرْدانِ قَدْ سادَ فِى الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمانِ ؛ " حمد مى گويم و شكر مى كنم خداوندى را كه عطا كرد به من اين پسر خوشبو را كه در گهواره بر همه اطفال سيادت و بزرگى دارد ". پس او را تعويذ نمود به اركان كعبه و شعرى چند در فضايل آن حضرت فرمود . 📝 در آن وقت شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند : چه چيز ترا از جا برآورده است اى سيّد ما ؟ گفت : واى بر شما ! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى يابم و مى بايد كه حادثه عظيمى در زمين واقع شده باشد كه تا عيسى به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است ، پس برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است ؛ پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند : چيزى نيافتيم . آن ملعون گفت كه اِسْتعلام اين امر كار من است . 👇👇👇