↙️ سید صمصمام اصفهانی (ره) اعجوبه‌ طنز و مردی شبیه بهلول 🔶صمصام، سيدى بود در اصفهان با محاسن سفيد و بلند، عمامه ‏اى سبز داشت و قباى نسبتاً كوتاه مى‏‌پوشيد و با آنكه پير بود، راست قامت و سرزنده مى ‏نمود و هر چند قيافه‏ اى جدى داشت و آهنگين و رجزگونه سخن مى ‏گفت، محتواى حركات و معنى كلماتش عمدتاً طنز بود و شوخى‏هايش ظريف و جهت‏دار! 🔶عموم مردم اصفهان او را مى‏ شناختند و از ديدن او منسبط مى‏شدند. صمصام همواره بر چهارپايان سوار مى‏ شد، گاهى با الاغ و گاهى با قاطر و اسب در خيابانها و بازار اصفهان حركت مى‏كرد. او سوار بر اسب، سينه‏ اش را جلو مى‏داد و رجزگونه سخن مى ‏گفت! 🔶مجموعۀ اين خصوصيات باعث مى ‏شد كه صمصام به هر كجا مى ‏رفت و در هر مسيرى عبور مى‏ كرد، انبوهى از مردم مخصوصاً بچه ‏ها به دنبال او راه مى ‏افتادند. با اين حال موضع‏ گيرى‏ها و سخنان طنزآلود او عليه رژيم و در دفاع از امام [ خمينى] و نهضت، تداعى كننده بهلول، صحابى معروف امام كاظم (عليه السلام)، بود و سالهاى سال داستانهاى صمصام دربارة امام (ره) و رژيم، نقل محافل و مجالس عام و خاص بود. 🔶صمصام در عموم مجالس مهمّ روضه در مساجد و منازل، بدون دعوت، سرزده وارد مى ‏شد. در اصفهان معمولاً در مجالس روضه، چند نفر واعظ منبر مى‏‌روند، او بهترين زمان مجلس را انتخاب مى ‏كرد و در حدّ فاصل برنامه دو واعظ، وارد مجلس مى‏شد و بالاى منبر مى‏ رفت و حتى اگر فرد يا افرادى در حال بيرون رفتن بودند آنها را مى‏ نشاند... با هم داستانهایی از ظریفه گویی و طنز پردازی او را می خوانیم: