🔳آن شب غم گرفته استاد حسین شریعتمداری .....زهرای ما(س) می دانست که اگر مردم از ولایت علی(ع) دور شوند بی تردید به پذیرش ولایت حاکمان جور، مجبور می شوند. فاطمه(س) در محرومیت جهان اسلام از امامت علی(ع)، «فتنه جمل» را می دید، نعره مستانه معاویه در فریب صفین را می شنید، در «نهروان»، جهالت خوارج را می نگریست و در سحرگاه خونین نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در محراب مسجد کوفه بر فرق شکافته علی(ع) می گریست، اشرافیت بر باد رفته را می دید که بار دیگر به میدان آمده، حسن(ع) را که از محرومیت مردم گرفتار در چنگال معاویه خون دل می خورد و سر مطهر حسین(ع) را می دید که در هنگامه خون و فریب اشراف بر نیزه می رود، یزید را می دید که سر بریده فرزند رسول خدا(ص) را پیش روی نهاده، بر لب و دندان او می زند و اجداد به هلاکت رسیده خود در «بدر» و «حنین» را به تماشای انتقام می خواند! و ... مردم مظلوم را که در چنگال خونریز «بنی امیه» و «بنی عباس» گرفتارند و جماعت مسلمانان را که انگشت پشیمانی به دندان می گزند و دست حسرت بر پیشانی می زنند که کاش ولایت علی(ع) آن دوستدار محرومان و حامی مظلومان را پاس می داشتند تا ولایت حجاج بن یوسف ها و منصور دوانقی ها که خونریز و انسان ستیزند را به زور بر گرده خویش نمی داشتند.» فاطمه(س)، این همه را میدید که آن همه دلواپس بود، واقعه ای که آن روزها اتفاق افتاده بود انحرافی بزرگ بود و بیراهه ای که برخی از خواص به هر علت - و از جمله قدرت طلبی، و آلودگی به چرب و شیرین دنیا و مخصوصاً تلاش برای بازگشت به زندگی اشرافی- در آن گام نهاده بودند، زاویه ای ۱۸۰ درجه با صراط مستقیم الهی و نقشه راهی که رسول خدا(ص) به وضوح و با صراحت ترسیم کرده بودند، فاصله داشت... و این دلشوره واقعی زهرای ما- سلام الله علیها- بود. غیر از این چه نگرانی دیگری می توانست زهرای مظلوم ما را تا آن اندازه به دلشوره اندازد؟.... ⭕️متن کامل در زیر: http://fna.ir/5ihhd