حسین شریعتمداری گر زلف پريشانت در دست صبا افتد فردا سالروز میلاد رسول خدا(ص) است، سالروز اهدای بزرگترین و برترین هدیه خدا به همه انسان‌ها. این هدیه الهی اگرچه برای همیشه تاریخ ماندگار و از گزند ایام در امان است، اما بعد از رحلت رسول خدا(ص)، جماعتی که با ظهور اسلام حاکمیت ‌اشرافی خود را از دست رفته می‌دیدند، پنبه‌هایی را که در دوران سلطه بی‌چون و چرای خویش در دهان ملت‌های مظلوم فرو می‌کردند تا فریاد حق‌طلبانه آنان را در گلو خفه کنند برای بازگشت به دوران قبل از بعثت رسول خدا(ص) راه و روش دیگری را برگزیدند. این بار ‌اشراف زخم‌خورده پنبه‌هایی که به برکت اسلام از دهان‌ها خارج شده بود را با بهره‌گیری از ترفندهای شیطانی در گوش‌ها فرو کردند تا ندای حق‌طلبانه اسلام شنیده نشود! این ترفند، اگرچه نه در همه جا و نه برای همگان، ولی در بستر زمان کارگر افتاد و اسلام ناب‌محمدی‌(ص) به تدریج و در گذر ایام، از میدان عمل به انزوا کشیده شد. دشمنان دیروز که به روی اسلام و مسلمانان شمشیر کشیده و در پی ناکامی از مقابله رو در رو به پستو‌ها خزیده بودند به میدان آمدند و کار به آنجا کشید که بنی‌امیه‌ها و بنی‌عباس‌ها میدان‌دار اسلام شدند و این چرخه همچنان چرخید تا به دورانی رسید که رهبر معظم انقلاب از آن با عنوان «‌عصر خمینی» یاد کرده‌اند. امام راحل ما غبار غلیظ قرن‌ها بدعت و انحراف و تحریف و کج‌اندیشی را که بر چهره اسلام نشانده بودند، زدود و اسلام ناب را همان‌گونه که در صدر بود به جهانیان عرضه فرمود. بار دیگر بعثت بود که آغاز شده بود، این بار از ایران... اما نه آن که دین جدید و یا دعوتی بیرون از حلقه بعثت رسول خدا‌(ص) به میان آمده باشد. این، همان بود که به فراموشی سپرده شده بود و بار دیگر بازگشتی بود به هزار‌و‌چهارصد و چند سال پیش. گویی باز هم رسول خداست که امیر کاروان است و مردم را از «جاهلیت مدرن» به راه فراموش شده خدا می‌خواند. به گفته استاد شهید، آیت‌الله مطهری «وقتی خمینی کبیر ندا به انقلاب بلند کرد، مردم این ندا را در دل خود آشنا یافتند و با پای جان به سوی آن شتافتند». این، همان گمشده قرن‌های متمادی آنان بود که حالا از زبان امام خمینی مژده پیدا شدنش را می‌شنیدند. مژده‌ای که امیر‌مؤمنان‌علیه‌السلام، بعد از برشمردن پلشتی‌هایی که در پیش است، از آمدن آن خبر می‌داد و مردمان را به آماده بودن برای آن روز - بخوانید امروز- توصیه می‌فرمود: «... کالبدهایی می‌بینم بی‌جان و جان‌هایی بی‌کالبد، عبادت‌کنندگانی راه صلاح ناپیموده، بازرگانانی از تجارت سود نبرده، بیدارانی که در خوابند، حاضرانی که غایبند، نگاه‌کنندگانی که نمی‌بینند، شنوندگانی که ناشنوایند، گویندگانی ناگویا... پرچم گمراهی را می‌بینم چون درختی تناور برپای مانده و شاخ و برگ به هر سو دوانده...» و پس از وصف آن دوران که در پیش است به هشدار می‌نشیند که «هر رفته را بازآمدنی است، پس حق را از عالم ربانی و خداشناس خود بشنوید و دلهاتان را آماده کنید، هنگامی که شما را فرا می‌خواند آماده شوید و...» روزنامه تایمز در این‌باره نوشت؛ «خبر انقلاب اسلامی در ایران، به سرعت سراسر جهان را درنوردید و در پاییز 1978 بود که دنیای غرب بار دیگر اسلام را کشف کرد. اسلامی که پس از ده‌ها قرن دوباره در اوج استقبال مردمی به میدان آمده بود.» میشل جانسون استراتژیست برجسته آمریکایی در نشریه ژئوپولیتیک آورده بود که «انقلاب اسلامی در ایران، تجدید حیات دوباره اسلام است. در این انقلاب هیچیک از ایسم‌های متداول نظیر ناسیونالیسم، کاپیتالیسم، کمونیسم و سوسیالیسم کمترین نقشی نداشته است، دنیای غرب با اسلامی روبروست که قرن‌ها در میان مسلمانان فراموش شده بود... الله اکبر یعنی خدا بزرگ است... این همان شعار مسلمانان در آغاز ظهور پیامبر اسلام است، خمینی تکرار اوست » و... هنری کسینجر ، مشاور رئیس‌جمهوری آمریکا در دهه 70 اعتراف می‌کند: «آیت‌الله خمینی غرب را با بحران جدی برنامه‌ریزی مواجه کرد‌، تصمیمات او آنچنان رعد‌آسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه‌‌ریزی را از سیاست‌مداران و نظریه‌پردازان سیاسی می‌گرفت. هیچ کس نمی‌توانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند‌، او با معیار‌‌‌‌های دیگری غیر از معیار‌‌‌‌های شناخته شده دردنیا سخن می‌گفت و عمل می‌کرد‌، گویی از جای دیگر الهام می‌گرفت‌، دشمنی آیت‌الله خمینی با غرب بر گرفته از تعالیم الهی او بود او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت.» بار دیگر رخدادهای صدر اسلام به تکرار نشست، جنگ احزاب، تحریم‌های اقتصادی، ترفندهای روانی، به میدان آمدن منافقین، تهدید‌های پی در پی دشمنان بیرونی و نق‌زدن‌های دنباله‌های داخلی آنها و... اما دیگر قرار نبود مانند اُحد از «تنگه غنیمت»! آسیب ببینیم، یا مثل صفین از «نیزه فریب»! زخم برداریم، قرار نبود مالک که آن روز به خیمه سیاه معاویه رسیده بود، امروز هم مانند آن روز، به سبک‌مغزی خوارج و حیله عمرو‌عاص از نیمه راه باز گردد. ق