هدایت شده از تاملات حقوقی
چشم آدم که به روی دنیا بسته شود، زبانش به راحتی باز می شود خاطره ای درباره فقیه مؤمن و انقلابی باید خانه محقر وکاه گلی اش را در یکی محلات زیرمتوسط شهر قم می دیدی تا دریابی که چرا در طول بیش از سه دهه حضور در شورای نگهبان و نیز مساند موثر دیگر، زبانی باز دارد و باج نمی‌دهد و حتی در یکی از دیدارها با صاحب این قلم، به صراحت بگوید: من در سی سال حضور در شورای نگهبان، حتی یک رای مصلحتی نداده‌ام! چشم آدم که به روی دنیا بسته شود، زبانش به راحتی باز می شود و تطمیع و تهدیدهای جریانات سیاسی را در یکی از مهمترین مراکز تصمیم گیری نظام، به هیچ می گیرد. بیست سال قبل که برای اولین گفت وگو مرا به خانه اش در قم دعوت کرد(تصویر فوق مربوط به همان مصاحبه است) به محض ورود به حیاط خانه اش، در اعجاب فرورفتم. برای رسیدن به اتاق پذیرایی اش، باید از پله کانی آهنی از بر ساختمان، خود را به جایی شبیه به بام خانه می رساندی! یادم هست عکاس همراهم -که فردی عرفی و کم اطلاع بود- در عوالم سطحی خود در آمد که: طرف ریاکاری می کند و احتمالا خانه اصلی‌اش جای دیگری است و مگر می شود آیت الله مومن با آوازه ای که دارد، در چنین جایی مسکن گزیده باشد؟ از همان اوایل آشنایی با صراحتی در عین تواضع پرسید: فایده اینگونه مصاحبه‌ها چیست؟ وقتی برای او از شلتاق های جاری در عرصه تاریخ نگاری انقلاب گفتم، بلافاصله رئیس دفتر خویش را خواست و گفت:" ایشان هروقت برای گفت و گوهای تاریخی خود وقت خواستند، اولین فرصت ممکن را به این امر اختصاص دهید!" نگارنده در خلال گفت و شنودهای تاریخی خود با آن زنده یاد، نکات متنوعی را از ایشان سوال کرده که اینک فرصت را برای بیان یکی از مهمترین آنها مغتنم و آن را ادای دینی به تاریخ می شمارد. اگر به خاطر داشته باشید آقای منتظری در خاطراتی که در اواخر دهه هفتاد نشر داد، مدعی شده بود که: آقای مومن با مطرح شدن مرجعیت آقای خامنه‌ای مخالف بود و به همین دلیل هم نامه اعتراضی مرا در این باره به ایشان رساند. نگارنده در حاشیه یکی از دیدارها با آیت الله مومن، در باره صحت و سقم این ادعا، از ایشان سوال کرد. وی که همواره سعی داشت احترام آقای منتظری را حفظ کند، پاسخ گفت: البته آقای منتظری دروغ که نمی گوید، چون در دروغ عنصر تعمد در قلب وقایع وجود دارد، اما متاسفانه در فهم مطالب و نتیجه‌گیری از آن عجله و گاه در نتیجه گیری از گفت و گوها اشتباه می کند. من نامه ایشان را به رهبری رساندم، اما این دلیل نمی شود که محتوای آن را هم قبول داشته باشم". اکنون و پس از دریافت خبر رحلت آیت الله مومن، باز دغدغه‌ای قدیمی به سراغ صاحب این قلم آمده است که: آیا جای اینگونه شخصیت ها خالی خواهد ماند؟... محمدرضا کائینی