ساليانى است پاهايش درد مى كند كيف و وسايلش را كنارى گذاشت تا نفسی تازه کند... وقتى سراغ وسايلش رفت، ديگر آنجا نبودند... از آن روز، هر روز راه طولانى را از خانه تا محل سرقت براى پيدا كردن وسايلش مى‌رفت پرسيدند: مادر مگر چقدر پول و وسايل گرانقيمت در كيف داشتى که انقدر خودت را به زحمت میاندازی؟ بغض كرد با چشمانى اشكبار گفت: مهمترين دارايى زندگيم در آن كيف بود عكسهاى فرزند شهيدم... ٥ صلوات تقديم به همه مادران به ويژه مادران شهدا و مادران آسمانى