صفحه حجاب در جام وزارت علوم؛ ز غوغای جهان فارغ امید به بازگشت دانشگاه آزاد اسلامی به ریل اصلی ایجاد شده است معمای کارت‌های بازرگانی رونمایی از بسته مسکو «پدر» فصل دوم یک سه‌گانه عاشقانه است استقلال و گاف‌های بی‌امان تفاوت آقای خامنه‌ای با بقیه نقدی بر دنیای فکری حجاریان‌(ها) 12345678910111213141516                     جزئیات خبر         نقدی بر دنیای فکری حجاریان‌(ها) نویسنده : محمد عبداللهی کارشناس سیاسی تعداد بازدید : 329 اصلاحات با دو وجه «گفتمان» و «دستاوردها» شناخته می‌شود. بسیاری در پاسخ به نقد اصلاحات، منتقدان را به گفتمان اصلاحات به مثابه جوهر و هویت اصلاحات ارجاع می‌دهند با این استدلال که آنچه در صحنه عمل و به‌عنوان «عملکرد» اصلاحات می‌بینید، جوهر و هویت آن نیست! جوهر و هویت آن، ایده اصلاحات از لحاظ گفتمانی و نظری است! اصلاح‌طلبان نیز یکدیگر را به «اصلاح‌طلبان گفتمانی» و «اصلاح‌طلبان کانفورمیست» تقسیم می‌کنند. کانفورمیست‌ها را اصلاح‌طلبانی می‌دانند که در قدرت هستند، منصب گرفته‌اند، رانت می‌گیرند، حقوق می‌گیرند و... و اصلاح‌طلبان گفتمانی را کسانی می‌دانند که افلاطون‌وار، در حاشیه قدرت به ترسیم خط و خطوط و شاخص‌های اصلاح‌طلبی مشغولند!  حجاریان در آخرین تز خود، با تفکیک تلویحی این دو نوع اصلاح‌طلبی، پیشنهاد کرده برای وا نرفتن اصلاحات، هسته سختی از اصلاح‌طلبان مدل گفتمانی تشکیل شود تا جامعه، اصلاحات را به چشم دومی‌ها نبیند و قضاوت نکند! هدف از این تز را بعدا توضیح خواهم داد. تکلیف اصلاح‌طلبان کانفورمیست و جذب قدرت شده مشخص است. چه در دولت هشت‌‌ساله خاتمی، چه در دولت پنج ساله روحانی و چه حتی در دوران پشت‌پردگی اصلاح‌طلبان برای دولت هاشمی، کشور شاهد بدترین عملکرد اقتصادی، افزایش شکاف‌طبقاتی و پایمال شدن عدالت، رواج فسادهای مالی و بدترین سیاست‌ها در عرصه خارجی بوده است. آنها خود نیز از ضعف کشورداری‌شان مطلعند و به همین دلیل، تقلا می‌کنند خود را از دولت اعتدال، از اصلاح‌طلبان کانفورمیست و عملگرا و... جدا کنند.  اما اگر قرار باشد اصلاحات را با گفتمانش بشناسیم، طبعا باید مختصات فکری اصلاح‌طلبان گفتمانی و افرادی نظیر حجاریان را بشکافیم. آنها تعریف‌شان از اصلاحات چیست؟! اصلاحات را در چه می‌دانند؟! هدف‌شان از اصلاحات چیست؟! سقف و نقطه نهایی اصلاح‌طلبی را در کجا می‌دانند؟!  اصلاح‌طلبان گفتمانی، اصلاحات را دستیابی به حکومت قانون، اخلاق، دموکراسی و تحزب می‌دانند. دستگاه فکری اصلاح‌طلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد:  نوسازی، توسعه و مشخصا توسعه سیاسی، بت‌وارگی دموکراسی و معصومیت جمهور، سکولاریسم و قداست عرف.  حجاریان معتقد است «جوهر اصلاحات توسعه سیاسی با همه لوازمش است» و «توسعه و نوسازی سیاسی» هسته سخت اصلاحات است! او صریحا در مقاله «صدای جمهور، صدای معصوم» بیان می‌کند: « اعتبار قانون، نه از شارع و نص بلکه از رای مردم به‌دست می‌آید.» همچنین وی در مصاحبه‌ای با رسانه «عصر امروز» در پاسخ به سوالی درباره ملاک قانون‌گذاری، صراحتا «عرف» را ملاک می‌داند حتی اگر روزی عرف امور ضداخلاقی مثل همجنس‌بازی و... را بپذیرد. به همه اینها، کمی ایرانیت هم اضافه کنید. این پیشنهاد خود اوست. اصلاحات ترکیبی از کمی سکولاریسم، کمی جمهوریت و کمی ایرانیت!  اما می‌خواهم این خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک داده و ورز دهیم.  یکم. نوسازی و توسعه سیاسی تئوری توسعه در‌واقع، نسخه نظریه‌پردازان غربی دهه 1970 برای مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشورهای جهان سوم است. آنها مدل‌ها و تیپ‌های مختلفی از توسعه را برای کشورهای مختلف جهان سوم تجویز کردند تا این کشورها هم شبیه کشورهای توسعه یافته شوند. برای یک کشور «توسعه درون‌زا»، برای دیگری «توسعه برون‌زا»، برای آن یکی «توسعه کاردوزو و ترکیبی»، «تجارت آزاد»، «توسعه پایدار»، «اقتصاد دموکراسی محور» و... اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت از ساحت تئوریک بود. مالزی با نسخه توسعه آمریکایی (جانشینی صادرات) و خروج یک شبه سرمایه‌گذاران خارجی، به ویرانه‌ای اقتصادی تبدیل شد که تا یک دهه مشغول آواربرداری بود. لهستان لخ والسا با استراتژی دموکراسی محور نه‌تنها به شکوفایی اقتصادی نرسید که اینک به همراه یونان ضعیف‌ترین کشور اروپایی است. برزیل، آرژانتین و... با استراتژی جایگزینی واردات، تا دو دهه مقروض‌های دائمی بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول شدند.  نسخه برای ایران «توسعه سیاسی» با هدف تغییر ساختار سیاسی و تغییر جامعه و فرهنگ سیاسی مردم (تحت عنوان جامعه مدنی) بود. آنچه به‌صورت رسمی در دولت خاتمی دنبال می‌شد و پس از آن هم توسط اصلاح‌طلبان ادامه یافت..... http://newspaper.fdn.ir/newspaper/page/2542/1/146786/0