چرا بانک های ما باید ردیف درآمدی ناشی از تسعیر ارز و درآمد غیرعملیاتی ناشی از فروش ارز در صرافی داشته باشند؟ آیا وجود این محلهای درآمدی، این انگیزه را در بانک ها به وجود نمی آورد که بازار ارز و مسکن را به هوای شناسایی این سودهای بادآورده بهم بریزند؟ آیا سود ریالی حاصل از افزایش نرخ ارز برای پتروشیمی ها، فولادی ها و...انگیزه عرضه محدود ارز در مرکز مبادله( در نرخ پایین) و عدم بازگشت ارزهای صادراتی را در مدیران عامل این مجموعه ها تقویت نمی کند؟ آیا انگیزه افزایش نرخ تسعیر در بودجه، زمینه را برای رها کردن نرخ ارز در بانک مرکزی با توصیه مدیران سازمان برنامه فراهم نمی کند؟ اگر پاسخ به تمامی سوالات بالا بله باشد...می توانیم نتیجه بگیریم، عاملان اصلی افزایش نرخ ارز دلالان خیابان فردوسی، چهار راه استانبول، کانالهای تلگرامی، فرار سرمایه، کمبود عرضه درهم، معاملات بازار فردایی دلار نیستند بلکه انگیزه های شرکتها، بانکها و سازمان برنامه اند تا با عدم عرضه ارز خود در بازار، نیازهای ریالی و سودهای کلان خود را از این طریق تامین کنند... و متاسفانه هیچ رسانه‌ای به این انگیزه‌ها در تحلیل‌ها با مصداق عینی نمی پردازد و صرفا به کلیاتی نظیر افزایش نقدینگی، کسری بودجه و... پرداخته می‌شود. جهالتی که اقتصاد آنلاین، دنیای اقتصاد، دفتر اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس، اکو ایران، مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی، دفاتر اقتصادی وزارت اقتصاد و کلی مرکز پژوهشی دیگر برای جامعه علمی به وجود آورده ندیدن این انگیزه‌هاست. ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar