سَوَّدْتُ صحیفهَ أعمالى * و وکلتُ الأمر إلى حیدر
نامه اعمالم را سیاه کردم اما کارم را به حید سپردم
هو کهفى مِن نُوَبِ الدّنیا * و شفیِعى فى یوم المحشَر
او در بلاهای دنیا پناه من و در اخرت شفاعت کننده من است
قد تمّت لى بِولایتِهِ * نِعَمٌ جَمّت عن أن تُشکَر
با ولایت او انقدر نعمت به من ارزانی شد که خارج از شکر من است
لأُصیبُ بها الحظَّ الأوفى * و أُخَصَّصُ بالسَّهمِ الأوفر
از نعمتهای ولایی او به من سهمی فراوانی برسد
بالحفظ من النّار الکبرى * و الأمنِ من الفزع الأکبر
که مرا از آتش دوزخ حفظ خواهد کرد و همینطور در دوری از فَزَع اکبر
هل یَمْنَعُنى و هو السّاقى * أن أشرب من حوض الکوثر؟
آیا مرا از نوشیدن آب کوثر منع می کند در حالی او او ساقی کوثر است
أم یطرُدُنى عن مائدهٍ * وُضِعت للقانع و المُعْتَر؟
آیا مرا از سفره احسانش منع می کند در حالی که برای فقیر و غنی گسترده شده است
https://eitaa.com/jorenab