🔸 "آیتالله ناصری، عالم بزرگ اصفهان به رحمت خدا رفت."
♦️ انتشار این خبر، واکنشهای متفاوتی بر شنودگان میگذارد؛ گروهی از کنار آن به سادگی میگذرند و اساساً برای آنها اهمیتی ندارد.
گروهی دیگر وقتی به آن برمیخورند، اظهار تاسفی ساده اکتفا میکنند و فاتحهای به روح آن مرحوم میفرستند.
گروهی دیگر که شاید آشنایی بیشتری با آن عالم داشتهاند، از شنیدن این خبر دچار اندوهی عمیق میشوند.
جدای از اینگونه مواجههها، میتوان نگاهی راهبردی هم به این موضوع داشت.
بیایید یک بار دیگر این خبر را تحلیل کنیم. آیتالله ناصری کیست؟
از مشخصات شناسنامهای که بگذریم، او یک فقیه مهذّب و استاد برجستهی حوزهی علمیه و یک راهبر اجتماعی و شخصیتی عمیقاً انقلابی بود. آنچه در خارج با عنوان آیتالله ناصری میشناختیم، محصولِ درهمتنیدگی چندین خصوصیتِ فرادست عموم انسانهاست.
اینجاست که یک پرسش جدی مطرح میشود: چه مقدار مقدمات و هزینه و تلاش لازم است تا پدیدهای دیگر چون او فراهم آید؟
فقط یکی از این ساحتها را بررسی کنیم:
کسانی که با روند تحصیلی حوزههای علمیه آشنا هستند، میدانند که چه فرایند پیچیده و پرظرافتی باید طی شود تا مدار مختصات علوم در نقطهای به نام فقاهت با یکدیگر تلاقی کنند و آنچه فقیه مینامیمش پا در عرصه بگذارد.
دیگر به ساحت تهذیب وارد نشویم که تنها بانگ جرسی به ما رسیده است. چه میدانیم که رعایت تقوا در لحظهلحظهی عمر چه عزم و مراقبت مجدّانهای میطلبد تا قلبی چنین صیقلی به دست آید.
و چه میدانیم از خودگذشتگی یک عالم برجستهی متنفّذ در راه انقلاب، چه جهاد سختی با جنود ابلیس است.
آیتالله ناصری نمونهای از اندک افرادی بود که مجمع این خصوصیات دیریاب هستند.
آیا قدر او را در حال حیاتش دانستیم؟
آیا اساساً چنین نگاه راهبردی به این پدیده داشتیم؟
آیا امثال او را میشناسیم؟
آیا برنامهای برای جبران فقدان او و امثال او داریم؟
آیا میدانیم مقدمات این امر- از پیش از تولد تا رسیدن به نقطهی اوج- چگونه فراهم میشود؟
آیا جایگاه بزرگانی چون او را در حفظ نظام اجتماعی و ثبات و آرامش اخلاقی جامعه میدانیم؟
و آیا ...
حالا یکبار دیگر بخوانیم: "آنگاه که عالمی فقیه بمیرد، در اسلام حفرهای ایجاد شود که هیچ چیز آن را پر نمیکند".
https://eitaa.com/jorenush/186