تکنوکراسی | تکنوکرات
دکتر #شهریار_زرشناس
با ظهور و بسط تکنولوژیِ جدید و گسترش دامنهی نفوذِ آن، سن سیمون- نویسندهی سوسیالیست فرانسوی (۱۸۲۵)- این نظر را مطرح کرد که با غلبهیافتن #تکنوکراسی (#نظام_تکنیک) #تکنوکراتها یا فنسالاران (کسانی که اداره و کنترل نظام تکنیک مدرن را بر عهده دارند) قدرت یافتهاند.
واقعیت، این است که از در دهههای پایانی قرن نوزدهم، همهی مظاهر تمدن مدرن، تحت سیطرهی تکنیک و تکنوکراسی درآمد و اساساً در نحوی تکنیکگرایی منحل شد. به لحاظ اجتماعی نیز طبقهی نوظهوری که آشنایان و راهبرانِ تکنیکِ جدید بودند (تکنوکراتها) قدرت یافتند و ولایت تکنیک و سیطرهی #نظام_تکنیک همهچیز را به رنگ خود درآورد.
#لیبرالیسم کلاسیک در خود، مایههای تکنیکی بسیاری داشت، اما سیطرهی تمامعیار تکنوکراتها در #عصر_امپریالیسم نحوی نظام مبتنی بر انحصارات بزرگ خصوصی و دولتی- که با برنامهریزیهای بسیار دقیق تکنیکی و بدون بهرهگیری از تفکر اداره میشوند- پدید آورد و تکنوکراتها و روشنفکران و سیاستمداران در یکدیگر ادغام شدند و تکنوکراتها به عنوان یک طبقهی اجتماعی، صاحب قدرت و ثروت زیادی شدند و یا با سرمایهداران پیوند خوردند و یا در خدمت آنها درآمدند.
اصطلاح تکنوکراسی در ۱۹۱۹ میلادی توسط ویلیام هنری اسمیت- نویسنده آمریکایی- مطرح گردید. چند سال بعد، هووارد اسکات، در حمایت از نظریهی حکومت تکنوکراتها، کتاب "مهندسان و سیستم قیمت" را نوشت. این اصطلاح در دههی ۱۹۶۰ در فرانسه نیز رواج گستردهای یافت.
تکنوکراتها یک طبقهی اجتماعی ذینفوذ جامعه مدرن هستند که پس از زرسالاران (سرمایهداران) قویترین طبقهی متنفذ اجتماعی در جوامع مدرن میباشند و طیف بالایی از آنها در قدرت بورژوازی سهیم هستند.
در ایران نیز طبقه تکنوکراتها حضور داشتند و بهویژه در سالهای موسوم به #سازندگی بر اثر در پیش گرفتن رویکردهای توسعهمدارانه، از قدرت و مکنت بسیاری برخوردار گردیده و به عنوان یک جناح در جمهوری اسلامی ظاهر گردید.
تکنوکراتهای حکومتی و غیرحکومتی ایران بهرغم برخی اعتقادات و ظواهر مذهبی، اندیشههای سکولاریستی دارند و مروّج #نئولیبرالیسم و کرنش در مقابل نظام جهانیِ سلطه و عدول از آرمانهای انقلاب و در پیش گرفتن طریق شبهمدرن در ایران هستند.
(واژهها و اندیشهها، صص ۳۳۸-۳۳۹، مدخل "تکنوکراسی-تکنوکرات")
#نظام_سرمایهداری
#دولت_مدرن
#بوروکراسی
#تکنوکرات_بروکراتها
@jorenush
پیام آیتالله خامنهای به سمینار بزرگداشت علامه سید محمدحسین طباطبایی در ایام اولین سالگرد رحلت ایشان:
بسم الله الرّحمن الرحیم
اکنون که یک سال از ارتحال فقید بزرگ اسلام، حضرت استاد آیةالله علامه سید محمدحسین طباطبایی میگذرد، جای آن است که یاد گرامی این #حکیم_الهی و این فقیه پرهیزکار و این مفسّر قرآن و این #اسلامشناس_بزرگ در خاطرهی نسل کنونی انقلابی ما پایگاه شایستهی خود را باز یابد و در هنگامهی شور و شوق عاشقان لقاءالله که ذخیرهی هستی را با اشتیاق تمام نثار اسلام و قرآن میکنند، مشعل اندیشهی ژرف و راهنمای او، در آیینهبندان روزگارِ تجدید شکوه و عظمت اسلام، تابناکتر از همیشه جلوهگری کند.
امید است که این مجمع دانشپژوهان و حکمتشناسان آگاه بتواند نقش بزرگ خود را در ادای این #واجب_تاریخی به تمام و کمال ایفا کند و یاد زندهی آن مرد علم را در خاطرهی روزگار ما زندهتر و برجستهتر سازد.
حقیقت آن است که انقلاب اسلامی کبیر ایرانیان در این روزگار، در مبنا و ریشه، یک #انقلاب_فرهنگی و مبتنی بر احیای ارزشهای فرهنگی اسلام است. همهبُعدیبودن این انقلاب، ناشی از آن است که اندیشهی اسلام، یعنی محور این فرهنگ آسمانی و الهی، اندیشهای همهبُعدی است که به انسان از جوانب مختلف مینگرد و به جنبههای مادی زندگی وی نیز در کنار جنبههای معنوی آن بها میدهد. به سخنی کوتاه میباید گفت: انقلاب ما به معنای حاکمیت اسلام بر ذهن و بر عمل انسانهاست و اسلام که همان رهاورد پیامبران الهی برای بشر است، یک حقیقت فرهنگی است، یک ایمان است که از آن شیوهی زندگی درست و بهنجار انسان میتراود و جوانه میزند.
در این انقلاب، واقعیّتهای زندگی، یعنی روشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی همه ساخته و پرداختهی آن ایمانند، پس در چنین انقلابی مهمتر از همه، بازپسگرفتن ارزشهای اصیل فرهنگی و معنوی از دست تطاول روزگاران گذشته و بازگرداندن ریشههای فکری و عقیدتی آن ایمان فعال و سازنده به فضای جامعه و به حریم دلهای مردم است. در این انقلاب همهی تلاشهای اقتصادی و سیاسی و نظامی و غیر آن باید بر مبنای این تجدید بنای ایمانی و فرهنگی صورت گیرد و از آن جدا نماند که جدا ماندن از آن، انحراف و در نهایت مرگ این انقلاب را معنی میدهد.
با چنین تلقیای از انقلاب میتوان شخصیت علامهی فقید بزرگوار زمان ما را به درستی ارزیابی کرد و جایگاه حقیقی او را در مجموعهی عظیم این انقلاب به درستی شناخت. او مجموعهای از معارف و فرهنگ اسلام بود، فقیه بود، حکیم بود، آگاه از اندوختههای فلسفی شرقی و غربی بود، مفسّر قرآن بود، از علوم اسلامی یعنی علومی که از اسلام نشأت گرفته یا از آن تغذیه کرده است مطلع بود، از اصول، از کلام، از ادبیات، از نجوم و هیأت و ریاضیات و از برخی علوم بینامونشان دیگر.
شخصیت او در لابلای این دانستنیهای بسیار به کمک ریاضتی مداوم و درازمدت، پرورده، صیقل یافته و پرداخته شده بود. از کسانی بود که تنها مکتب جامعی چون اسلام میتواند امثال او را در دامان پربرکت خویش پرورش دهد، چهرهی معنوی او، سیمای پرصلابت مردی بود که ایمانی استوار و عرفانی راستین را با دانشی گسترده و عمیق توأم ساخته و با آمیزهی شگرف وجود خویش ثابت کرده بود که اسلام میتواند سوز درون دلسوختگان شیفته را با عقل راسخ فرزانگان فرهیخته یکجا گرد آورد. او، تلاش و #جهاد_بیانتها و خاموشنشدنی خود را هم به این معجون الهی درآمیخته بود. در یکی از حسّاسترین دورانهای حیات اسلام و تشیع، جانانه به دفاع از حریم معنویت اسلامی و حکمت و معرفت الهی برخاسته و مفاهیم زیبای اجتماعی اسلام را از آیات کلام الهی استخراج کرده و به عرضهی کامل و جامع اسلام پرداخته بود. او #مدافعی_استوار از ارزشهای فرهنگ اسلام در برابر بساط نیرنگ مکاتبی بود که با بهرهگیری از انواع شیوهها و ترفندها بر این فرهنگ الهی تاختن آورده و به تدریج رابطهی دلها و مغزها را در بخشهایی از جامعه، از چشمهسار زلال آن گسسته بودند. او که در حوزهی علمیهی قم، در شمار درخشندهترین گوهرها بود و به آن مدرسهی اسلامی پربرکت، ارزش میبخشید، تنها به آن حوزه محدود نشده بود و به تدریج در همهی حوزههای علمی و در همهی محافل اسلامی و در سطح وسیع جامعه حضور خود را مجسمتر و برجستهتر میساخت، معارفی که از زبان و قلم او بر صفحهی دلها و کاغذها نقش بسته بود از صدها و هزارها زبان و با صدها و هزارها بیان در همهجا منتشر میگشت و به همهکس علم و معرفت میآموخت.
اکنون این چراغ برافروخته و روشنیبخش به خاموشی گراییده است؛ اما، خورشیدِ طلوعکرده و عالمافروز اسلام میرود که همهی زوایا را در این کشور فرا گیرد. جامعهی امروز به سمت همان سرمنزلی پیش میرود که او در اندیشهی بلند خود آن را میدید و به سوی آن برمیانگیخت. در پیشاپیش این کاروان، مردی از سلالهی انبیاء و رهبری از زمرهی عاشقان و عارفان باللّه، فقیهی بزرگ و اسلامشناس راه را میپیماید و هدف را مینمایاند؛ عطر دلآویز دنیای انبیاء و اولیاء به مشام میرسد؛ آخرت با دنیا درآمیخته و بهشت الهی دریچهای به سوی زمین گشوده است. هنگامه، هنگامهی اولیاء و فقها و عرفا است و جای آن فقیه و عارف و سالکی که اکنون به یاد یکمین سالگرد رحلتش گرد آمدهایم خالی است.
استاد علامهی بزرگوار ما باید با گسترش میراث فرهنگی گرانبهایی که گرد آورده و اندوخته بود در جامعه حاضر و شاهد بماند و سرانگشت اشارت او راه درست را به همهی راهروان بیاموزد، این مهم به عهدهی دانشپژوهان و معرفتپروران است و امید که این مجمع بزرگ و محترم از عهدهی سهم خود در این تکلیف به خوبی برآید.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سید علی خامنهای؛ رئیسجمهوری اسلامی ایران
۱۳۶۱/۸/۲۱
(برگرفته از وبگاه «روشنی خورشید»)
#علامه_طباطبایی
#انقلاب_اسلامی
@jorenush
سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را تبریک عرض میکنم.
امسال که مادرم در دنیا نیستند تا هدیهای دنیایی تقدیمشان کنم، ممنون میشوم اگر صلواتی نثارشان کنید.
#روز_مادر
بهتر است اُمّ ابیها را به جای "مادر پدرش"، "پناهگاه پدرش" ترجمه کنیم.
در فارسی هر دو کلمهی اُم و والده را به مادر معنی میکنیم. ولی والده یعنی زن زایندهی فرزند و اُم یعنی پناهگاه و محل توجه فرزند (همخانواده با امام). چنانچه شهر مرکزی یک منطقه را امّالقری گویند.
حضرت فاطمه (سلامالله علیها) پناه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودند.
@jorenush
پيامبر (صلى الله عليه و آله):
الشِّتاءُ رَبيعُ المُؤمنِ؛ يَطولُ فيه لَيلُهُ فَيَستَعينُ بِهِ عَلَى قِيامِهِ و يَقصُرُ فيهِ نُهارُهُ فَيَستَعينُ بِهِ عَلَى صيامِهِ.
#زمستان، بهار مؤمن است؛ از شبهاى طولانىاش براى شبزندهدارى و از روزهاى كوتاهش براى روزهدارى بهره مىگيرد.
امالی (صدوق)
اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ
#رجب
قال ابوجعفر محمد الباقر عليهالسلام: ما شيعَتُنا اِلاّ مَنْ اتَّقى اللّهَ و أطاعَهُ، و ما كانُوا يُعَرفُون الاّ بالتَّواضُعِ والتَّخَشُّعِ و أداءِ الأمانَةِ و كَثرةِ ذِكرِاللّهِ والصَّومِ و الصَّلاةِ والبرِّ بِالْوالِدَيْنِ و تَعهُّدِ الجيرانِ من الفُقَراءِ و ذَوى اَلْمَسْكَنَةِ والْغارِمينَ والإيتام، و صِدْقِ الْحَديثِ و تَلاوَةِ القُرآنِ و كَفِّ الألْسُنِ عَنِ النّاسِ الاّ مِنْ خيرٍ و كانُوا أُمَناءُ عشائِرِهم فى الأشياءِ.
امام باقر عليهالسلام فرمود: #شيعه ی ما نيست مگر كسى كه #تقوا ى الهى داشته باشد و از خدا #اطاعت كند، شيعه ما شناخته نمىشود، جز با #تواضع، افتادگى، #امانتدارى، #ذكر فراوان، روزه، #نماز، نيكى به پدر و مادر، #رسيدگى به همسايگان فقير و بينوا و بدهكار و يتيم، راستگويى و تلاوت #قرآن، شيعه ما درباره ديگران جز خير چيزى نگويد و امين قبيلهاش باشد.
(اصول الکافی؛ تحف العقول)