"گروه اجتماعی پرشماری که به نام اعیان شناخته می‌شد، نقش مهمی در سامان‌دهی مملکت و حفظ اقتدار و کیان آن داشت؛ قلمروی چنان پهناور که اداره‌ی آن از طریق دیوان‌سالاریِ متمرکز ناممکن بود. اعیان از یک سو به شمار می‌رفتند و از سوی دیگر، منصوب حکومت بودند و این موقعیتِ دوگانه، ایشان را در جایگاه و واسط مردم و حکومت قرار داده بود. این سازوکار، از سویی به دولت اجازه می‌داد ‌که به‌دور از عریض و طویل و پرهزینه، امور مناطق دورافتاده را اداره کند، و از سوی دیگر، اعیان و نهادهای سیاسی محلی را به پناهگاهی برای مردم در برابر ستم کارگزاران دولتی بدل می‌ساخت. این ساختاری است که در صفوی نیز وجود داشت و در نهادهای سیاسی چون کلانتر تجلی می‌یافت. اعیان، علاوه بر مناطق خود، وظیفه‌ی و تدارک قشون و نیروی نظامی مردمی را برای دفاع از حکومت و تمامیت عثمانی به دست داشتند. این امر، در زمان جنگ یا در زمان مواجهه با شورش‌های داخلی، به دولت عثمانی توان نظامی شگرفی می‌بخشید، بی‌آن‌که هزینه‌ی سنگین حفظ و نگه‌داری یک ارتش بزرگ دائمی و حرفه‌ای را بر او تحمیل کند. به تبع این کارکرد بود که در آغاز سده‌ی نوزدهم میلادی، اعیان، به رهبری علمدار مصطفی پاشا، دولت مرکزی را از مرگ قطعی نجات دادند؛ محمود دوم را به قدرت رسانیدند و تداوم حیات عثمانی را برای بیش از یک سده‌ی دیگر سبب شدند." (عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی...، ج ۵ (آریستوکراسی مالی و فروپاشی نظام سنتی)، ص ۲۴۶) روان تشنه‌ی ما را به جرعه‌ای دریاب: 🆔https://eitaa.com/jorenush