خاطرات
#من_نوعی از استاد
#فرج_نژاد (11)
سال تحصیلی آغاز شد و من بهتنهایی راهی قم شدم. تنها. استاد برای ثبت نام مدرسه مرا ترک موتور (آه موتور) نشاند و همراهی کرد. فرصت را برای
#تربیت حتی روی موتور هم از دست نمیداد. داشتیم در بلوار عمار یاسر از کنار ساختمان تازهساز یک پاساژ میگذشتیم، از من پرسید: اگر این ساختمان را به تو بدهند، با آن چه میکنی؟ من هم متعجبانه گفتم نمیدانم. گفت: به اینها
#فکر کن و برایش
#برنامه داشته باش.
@jorenush