✡ بومی‌سازی «صنعت هولوکاست» با ادای دین به اسپیلبرگ (٧) 1⃣ نمایش اجرایی نسبتاً قوی دارد، هم نویسنده (علی صفری) و هم کارگردان (رها حاجی‌زینل)، بیشترین بهره را از مینی‌مالیسم در کار خود برده‌اند و دکور صحنه تنها محدود به چند آینه است که البته انتخاب آن وجه استعاری و البته فرامتنی پررنگی دارد که در ادامه به آن بازمی‌گردیم. نقطه قوت کار، به انتخاب بازیگر، و نقش‌آفرینی قدرتمند بازیگران زن، به‌ویژه رها حاجی‌زینل، در نقش هیلدا، دختر فلج، بازمی‌گردد. حاجی‌زینل هم در لحن و هم در کنترل صدا، تسلط بر احساسات و بازی درست با میمیک چهره، نقطه ثقل نمایش است. دردمندی صدای حاجی‌زینل در ترکیب با گریم خوب و البته بیان مقتدرانه (همراه با اوج و فرودهای مناسب احساسی) مونولوگ‌ها، همدلی مخاطب را برمی‌انگیزد و او را در نقش می‌پذیرد. 2⃣ تلاش علی صفری برای تجسّم سردی روشنفکرانه یک معلم موسیقی سابق و یک افسر اس‌اس فعلی که به‌قول خودش «تنها چرخ‌دنده‌ای در ماشین کشتار است»، در مجموع قابل قبول است، گرچه تشبّه شاید ناخودآگاه لحن و صدای او به سرهنگ کسلر (در مجموعه به‌یادماندنی «ارتش سرّی») و لحن منجمد، بی‌تفاوت، رعب‌آور و گزنده دوبلور آن شخصیت (ناصر طهماسب)، کمی از حس طبیعی بازی او را گرفته است. 3⃣ استفاده از موسیقی زنده و گروه موسیقی که (klezmer) می‌نوازند، در فضاسازی اجرا، کمک شایانی است چرا که لُختی صحنه و سادگی بیش از حد دکور را به‌خوبی می‌پوشاند و البته در القای حال‌وهوای تاریخی شرق اروپا، که موسیقی ییدیش جزئی از فرهنگ و زیست روزمره آنان بوده، موفق عمل می‌کند. 4⃣ صفری از نسلی است که با مجموعه‌ای از فیلم‌های هولوکاستی هالیوودی سه دهه اخیر، از «فهرست شیندلر» و «پیانیست» تا «کتاب سیاه» و «پسری با پیژامه آبی»، که با نهایت هوشمندی و ظرافت و «ماشین کشتار» سرد و مخوف آلمان نازی را علیه آنان تصویر می‌کنند، نوستالژی دارد و خب، تلاش او در را می‌توان به‌صراحت ادای دین به این نوستالژی دید! ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter