🔴رعیت و خودسانسوری در مقابل حاکمان 🔹یادداشت روز ۲۰۱ ♦️می‌گویند کشاورزی خشمگین به دربار ناصرالدین شاه آمد. پیش از ورود به شهر می‌گفت حقم را از حلقوم حاکم بیرون می‌کشم. چون به ارگ سلطنتی رسید و آن برج و بارو را دید، شنیدند که با خود می‌گفت: اگر خدا کمک کند، سعی میکنم همان کار را بکنم! چشمش به حاجب و دربان که افتاد به خود نهیب می‌زد که اگر همه حقت را ندهند، نیمی از آن قطعا گرفتنی است! سرانجام وقتی به محضر مبارک ذات اقدس ملوکانه مشرف شد و شاه گفت زود خواسته‌ات را بگو، به جای آنکه بگوید نیمی از باغم را نایب الحکومه شما تصرف کرده، نیم دیگر باغش را نیز به پیشگاه قبله عالم پیشکش کرد! اهالی روستا به او گفتند پس چی شد؟ گفت نمی‌دانم! هرچه زور زدم زبانم در دهان نچرخید. وقتی هم چرخید، به جای آن، ترجمه‌اش از دهانم تراوید و عرض کردم: جانم فدای قبله عالم باد، باغ چیست؟ باغدار، سگ کیست؟! ♦️مراکز حکومت و منابع قدرت باید چنان سامان و سازمان یافته باشند که احقاق حقوق ضعیفان در محضر حاکمان بدون خود سانسوری میسر باشد؛ بدون صافکاری کردن، صیقل دادن و کلام را به هفت آب شستن و حرف دل را به واژه های اتوکشیده و خشکشویی شده سپردن!. 📙منبع: کتاب اخلاق ما و اخلاق پیامبر؛ جلال رفیع؛ ص ۱۴۳-۱۴۴ ✍این است که مدیران و حاکمان باید زمینه گفتگوی بدون لکنت و ترس را در میان مردم و رعیت فراهم کنند و الا همانند داستان فوق؛ آن بیچارگان چه به زور و چه با ترس دار و ندارشان را تقدیم ارباب خواهند نمود؛ که علی ع نیز در این باره بشدت به مالک نهیب میزند که هنگام رجوع مراجعان، محافظانت را از خودت دور کن که مردم بدون ترس حرف دلشان و مشکلشان را بازگویند. 🔺این نکته برای مدیران ما بخصوص در سفرهای استانی و شهرستانی می تواند مورد توجه باشد تا بجای یک سفر فرمالیته و گزارش کلیشه ای کمی بیشتر سخن درماندگان و گرفتاران را بشنوند. 🌍پایگاه نقد و تبیین🔻 https://eitaa.com/joinchat/2013790376Cc0f9186832 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•