بسمالله
🔹مثل سید🔹
🔹 افتادهام پای تلویزیون. یک وقتهایی اشک میبارم، یک وقت ساکت میشوم، یک وقت با دیدن فیلم رییس جمهور، فکر میکنم هنوز هست،جایی سخنرانی دارد، اما خیلی زود، پتک سنگین حقیقت بر سرم کوبیده میشود.
🔹این چند روز دارم به این پتک عادت میکنم؛ مثل تمام مردم ایران.
بعد هربار بیداری، بعد هرلبخند کوتاه، بعد از هرچند ثانیه که به زندگی معمولی رو می آورم.
حالم دقیقا مثل موقعی است که مادرم رفت. مدام به زور باید خودم را جمع کنم. به زور لبخند بزنم، به زور بخورم، اما چاره چیست؟!
🔹توی سرم فکر مظلومیت سید، فکر دروغهایی که برایش گفتند، فکر ناشکریها، فکرآنها که قیمت دلار، از همه چیز برایشان مهمتر بود و چشم روی همه خوبیها بسته بودند، چرخ میخورَد.
این فکرها، آدم را افسرده میکند، به خودم نهیب میزنم، سید شهید شد، بس که پرتکاپو بود. مگر نه این است که شهدای مدافع حرم، گفته بودند، راه شهادت از جاده خلوص و مجاهدت میگذرد.
🔹خودم به خودم نهیب میزند:«جمع کن خودت را. برگرد سراغ کارها.«فاذا فرغت فانصب» مقام سید را به اینجا رساند.
🔹 استراحت نکردن و مدام مشغول وظیف شدن. با خلوص کار کردن و تا بیتوقع بودن و
حتما و
حتما
اشک و اشک و جَهد و تَهجُّد.
🔹سعی میکنم بلند شوم. حال من از زنش که بدتر نیست. از مادر پیرش هم، از برادر مظلومش هم.
🔹من که از رهبرم داغدارتر نیستم. دوباره این جمله توی ذهنم تاب میخورد:«چیزی که تو را نکشد، قطعا قوی ترت میکند»
مثل رهبرم،
مثل درخت تناور انقلاب،
مثل کشورم.
🔹رهبرما،
سالهاست که داغ دیده و هربار قوی تر دست به زانو گرفته و هرگزجزع و فزع نکرده.
👈بی شک این روزها، گامهایی به سمت ظهورند و بی شک ظهور، توسط مردمان قوی، قدرتمند و صاحب عزم، رقم میخورد.
👈پس یاعلی میگویم. ماندن، آدم را مثل آب راکد، میکند. باید برخاست، باید رفت، این همان شعری است که سید، دوستش میداشت...
✍محــــــــنــ❤️ـــــــا
#رئیسی
#شهید_جمهور
#سیدالشهدای_خدمت
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane