4.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کاربرای شهدای خدمت نشدنداشت✓
#حماسه_انتخابات
#شهید_جمهور
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا⬇️⬇️
@jz_resane
12.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پویش مردمی #مثل_ابراهیم
🔸دراین پویش قراره با بازخوانی خدمات، منش و سبک مدیریتی #شهید_جمهور بگیم که این راه بازگشت پذیر نیست و رئیس جمهور بعدی باید #مثل_ابراهیم باشد
🔸اگه تولید کننده محتوا هستید، اگر ایده پردازید، اگه می توانید در انتشار محتوای مردمی کمک کنید و یا اگر میتوانید برای بزرگداشت شهید جمهور کار میدانی انجام بدهید الان وقت آن است.
🔸کافیه به وب سایت پویش به نشانی mesleebrahim.ir و یا صفحات پویش در فضای مجازی
mesle_ebrahim@
یه سر بزنید.
🔸جوایز پویش: کمک هزینه سفر به مشهد
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
برای سربلندی کشورم
برای امنیت کشور
برای رهایی از هرگونه دخالت نامحرمان درکشور وبه احترام رئیس جمهور شهید مردم را تشویق به شرکت پرشور در انتخابات می کنم✌️🇮🇷💪💪
#حماسه_حضور
#حماسه_انتخابات
#شهید_جمهور
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا⬇️⬇️
@jz_resane
11.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️ آیا مسیر خدمت #شهید_جمهور ادامه پیدا خواهد کرد؟
این اقدامات تنها گوشهای از کارهای متنوع و برجسته دولت سیزدهم به رهبری و مدیریت سیدابراهیم رئیسی بود.
شهید رئیسی با درنظر گرفتن سیاستهای کلی ابلاغی و نقشهراه تعریفشده اقتصاد، بنای احیای زمینی را داشت که طی یک دهه سوزانده شده بود.
با این حساب، در طول ۱۰۰۰ روز، شهید رئیسی سربلند بیرون آمد و توانست گامهای مهمی برای بهتر شدن وضعیت کلان و خرد اقتصاد بردارد.
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
🔰 ۸ سال با آمریکا معاشقه کردید
نتیجه؛
🔸در پرداخت حقوق کارمندان لنگ بودید
🔸برجام را پاره کرده بودند
🔸روزی ۷۰۰ کشته کرونا می دادیم
🔸پولها بلوکه مانده بود
🔸عربستان می خواست جنگ را به داخل ایران بکشد
🔸دلار را ۱۰ برابر کرده بودید
🔸سرمایه مردم را در بورس دود کرده بودید
🔸برادر رییس جمهور، برادر معاون اول، وزیر و رییس هلال احمر و... دزد بودند
🔸کارخانه ها را تعطیل کردید
🔸یک واحد مسکن نساختید
🔸بنزین هواپیمایتان را در فرودگاه نمی دادند
🔸آب و برق و گاز قطع می شد
🔸فروش نفت را صفر کردید
🔸سیل آمد مشغول عشق حال در کیش بودید
✅ اما طی سه سال که یک سالش را به آشوب کشاندید
🔹کرونا را حل کردیم
🔹۵۰۰۰کارخانه به تولید برگشت
🔹واکسن وارد کردیم
🔹نیروگاه ساختیم
🔹آب شیرین کن ساختیم
🔹اسراییل را زدیم
🔹پولهای بلوکه شده را برگرداندیم
🔹عضو شانگهای و بریکس شدیم
🔹راه آهن استراتژیک زدیم
🔹درمان اقشار محروم را رایگان کردیم
🔹رتبه بندی را اجرا کردیم
🔹بعد جنگ دلار را ۱۴ درصد کاهش دادیم
🔹بارزانی و بن سلمان را سرخط کردیم
🔹نفت فروختیم و پولش را گرفتیم
⁉️اگر دین ندارید؛ آزاده هم نمی توانید باشید؟
#انتخابات
#شهید_جمهور
#انتخاب_اصلح
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
5.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهل روز گذشت...🖤
و چهل روز است دنبالِ یکی مثلِ تو می گردیم🖤
#پرواز_اردیبهشت
#شهید_جمهور
#کافه_انتخابات
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
2.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: شهید رئیسی هیچگاه از زخمزبانها مایوس نمیشد.
رنج میکشید اما مایوس نمیشد.
#شهید_جمهور
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: شهید رئیسی جداً صبور و اهل مدارا بود.
#شهید_جمهور
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
1.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر انقلاب: خصوصیات شهید رئیسی میتواند الگوی مدیریتی کشور باشد.
#شهید_جمهور
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
آن مرد بزرگ و خستگی ناپذیر در مسیر عشق و سربلندی دین و انقلاب و میهن و مردم؛ دیر زمانی بود که از خویشتن خویش رها شده بود. جنس و جوهره وجودی ابراهیم؛ گلستانی از عشق و خدمت بود.
صد روز از #پرواز_اردیبهشت گذشت 😔💔
#شهید_جمهور🖤
#رئیسی_عزیز
☕️ @cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿
کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها درایتا ⬇️⬇️
@jz_resane
✨️بسمهتعالی
💠خاطره ابراهیم
#قسمت_اول
یک سال گذشت. چنین روزی بود، ساعتها برای دیدار دوبارهات پشت درب نشستیم. زمانی که ما را صدا کردند با پدرت وارد اتاق شدیم. مانیتور، کوچک بود و کمی تار اما ورجهوورجههایت را میشد تماشا کرد و حظ برد از حضور زیبایت. خیالمان که از حال خوبت، خودش را جمعوجور کرد به سوی خانه روانه شدیم. میانه راه به پدرت گفتم، شب میلاد امام رضا علیهالسلام است تا برای شیرینی کاممان، کنار قنادی محله بایستد ولی قبل از رسیدن به شیرینی فروشی، مزه تلخی پر از بُهت، دهانم را فراگرفت.
کمتر از ۴۰ روز مانده بود به آمدنت. ایستادیم تا برای شام هم فکری بکنیم. من در ماشین نشسته بودم و با همه ذوقی که از دیدنت در دلم غوغا به پا کرده بود، برای شادی اهل فامیل و تبریک میلاد، مطالب طنز در گروه میفرستادم؛ غافل از اینکه همه در اندوه به سر میبرند و من، در بی خبری!
مدتی گذشت، پدرت دیر کرد. گوشی را دست گرفتم تا ببینم کجا مانده؛ همان لحظه دیدم از مغازه بیرون آمد، سرش پایین بود و دستهایش افتاده. شاید از حيرت بود یا نگرانی...
-دیر کردی؟
-اخبار میدیدم.
-حالا چی میگفت که توی مغازه وایستادی به تماشا؟
-هلیکوپتر رئیس جمهور عزیزتون،... افتاده
لبهایم را جمع کردم و گنگ گفتم:
-یعنی چی افتاده؟!
-یعنی چی، چیه؟ یعنی سقوط کرده!
ناباورانه چشمهایم پدرت را میپایید. قیافهاش که جدی بود اما پرسیدم:
-شوخی میکنی؟ ظهر توی اخبار بود که، کِی؟! چی شده؟ سالمن؟
-معلوم نیست کجان!
-یا علی! ...
و سکوت... و نگاه خیره رو به جلو... و دلهره...
-انشاءالله چیزی نشده؛ حالا برو فعلاً
جانم را اضطراب و پریشانی دربرگرفته بود. کف دستهایم عرق کرده، شُک شده بودم و نگران از اینکه چه میشود!
(بعدها به پدرت گفتم:
-فکر نکردی یه دفعه خبر میدی با حالی که دارم برام خطرناکه؟!
و پاسخ شنیدم که آشفتگی ذهنش، اجازه فکر کردن نمیداده.)
افکار مختلف در سرم چرخ میزد، انگار ذهنم در اختیارم نبود، فصل امتحانه، یعنی چی به سرشون اومده، نزدیک به دنیا اومدنته...
زنگ خانه را زدم و خواهرت در را باز کرد:
-مامان گفتن احتمالاً امتحان سهشنبه لغوه
-هان؟! چرا؟
حداقل دخترک من، حواسش به حالم بود. سعی کرد آرامآرام بگوید:
-اخبار یعنی تلویزیون...
-بابات گفت عزیزم؛ ماجرای آقای رئیسی رو میگی؟
-آره
-انشاءالله پیدا میشن و سالمن.
نمیدانم، چرا هر بار که این جمله را میگفتم دستهایم مشت و قلبم مچالهتر میشد.
ادامه دارد...
✍️🏻میم.صادقی
#شهید_جمهور #خاطره_نویسی
@Noon_vaal_ghalam
@jz_resane
✨️بسمهتعالی
💠خاطره ابراهیم
#قسمت_دوم
خنکای آبی که به صورتم پاشیدم هم از گیجی و تحیرم کم نکرد.
تلویزیون را روشن کردم؛ شبکه خبر، اطلاعرسانی، نیروها مشغول جستوجو، افکار بد، دلهره و تشویش.
پدرت در اوج دلواپسی و سردرد، تلویزیون را خاموش کرد.
-چرا خاموشش کردی؟
-اعصابم خُرد شده. نبینیم بهتره.
-آخه یه وقت پیداشون میکنن...
-خانم! میگه سقوط، احتمال زنده بودن کمه.
-توکل به خدا دیگه، امیدوار باشیم. حالا بیا شام بخوریم.
ساعتی گذشت، دلم بیتابی میکرد و انگار تو، تشویش مرا حس میکردی؛ میفهمیدم که گوشهای چمباتمه زدی.
علیرغم میل پدرت، دوباره تلویزیون را روشن کردم، باز اعتراض کرد:
-چی میخوای ببینی؟!
-ببینم چی شد بالاخره!
هم حواسش به تو بود، هم نگرانی نمیگذاشت خبر بگیرد؛ حتی گوشی را به کناری انداخته بود. خواهرت را صدا کرد:
-بابا بیا یه چایی بریز بخوریم و بخوابیم!
گویی دلش میخواست این شب سخت و پر انتظار، زودتر سحر شود.
خوابیدیم یا شاید خودمان را به خواب زدیم. تا صبح مدام چرت زدم و با دلواپسی از خواب پریدم. موقع نماز صبح، بلند شدم که وضو بگیرم. پدرت دیگر تاب نداشت، سراغ تلویزیون رفت تا ببیند چه خبر است اما هنوز... هیچ!
نماز خواندم، دعا کردم و در رختخواب خزیدم. پتو را روی تو کشیدم و چشمهایم را بستم.
مشوش بودم ولی با شرایطی که داشتم دیگر توانی برای بیداری نبود. ساعت هشت و بیست دقیقه صبح، ناگهان چشم باز کردم. برخاستم، پدرت رفته بود سر کار. تلویزیون را روشن کردم و دیدم که پارچه سیاه، گوشه تلویزیون دارد دهنکجی میکند. مزه دهانم تلخ شد، انگار ویارم به شیرینی بالا زده باشد و حالم را بد کند. چشمهایم نمیتوانست از قاب جادویی بد خبر، دیده بگیرد؛ فقط توانستم سکوت حزنانگیز خانه را با آهی عمیق بشکنم.
هنوز متعجب و سرگردانم. چه شد و چرا اینگونه...؟!
ولی میدانم هر چه بود سالها بعد وقتی بزرگ شوی در کتاب تاریخ میخوانی، مردی بود که تا بود، هیچکس قدرش را ندانست جز آسمان بارانی ورزقان.
پسرم هر واقعهای برای آدمهای گوناگون، خاطرات مختلفی دارد تا بعدها برای عزیزانشان تعریف کنند و بگویند، تو یادت نمیآید.
روزی برایت خاطره ابراهیمی را خواهم گفت که آتش، برایش گلستان نشد و چون پروانه پر کشید. روزی برایت از ابراهیمی خواهم گفت که مظلومیتش، دل پیر فرزانهمان را سوزاند. روزی برایت از مردی میگویم که خدماتش را بعد از رفتنش، دیدیم. روزی برایت میگویم که دلم بیشتر برای تو و #فرزندان_ایران سوخت که زمانهاش را درک نکردید.
این روزها به پدرت میگویم هر یک بار که دلم برای #رئیسی_عزیز میسوزد، ده بار برای خودمان شعله میکشد که لیاقت بودنش را از کف دادیم و خدا او را برای خودش برداشت.
و چه خوب خریداری است خدا.
۱۴۰۴/۰۲/۳۰
✍️🏻میم.صادقی
#شهید_جمهور #خاطره_نویسی
@Noon_vaal_ghalam
@jz_resane