💝 🎬 قسمت دوم 🎙 حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله العالی) 🔸 هیچ وقت برای خود، نخرید. مقداری زیورآلات داشت که از خانه پدری آورده بود و یا هدیه برخی بستگان بود. همه آنها را فروخت و پول آنها را در راه صرف کرد. ⏮ او اینک حتی یک قطعه زروزیور و حتی یک انگشتر معمولی هم ندارد. 🔸 به یاد دارم از جمله مواردی که زیورآلات خود را فروخت، زمانی بود که سالی در مشهد، زمستان نزدیک شد و سرما شدت یافت و مردم برای گرم کردن خانه های خود، به خرید مواد سوختی -که در آن زمان زغال بود- روی آوردند. در چنین مواقعی، تعدادی از مومنین به من مراجعه می کردند و پولی در اختیار من می گذاشتند تا با آن زغال بخرم و بین نیازمندان توزیع کنم. معمولاً زغال را از زغال فروشی می خریدم، بعد به کسانی که نیاز داشتند، حواله می دادم تا زغال را از زغال فروشی بگیرند. 🔸 در آن سال، پول دارها به من مراجعه نکردند بلکه فقرایی مراجعه کردند که معمولاً در چنین ایامی، برای گرفتن زغال، درِ خانه علما را می زنند؛ اما آن سال این افراد از خانه من ناامید باز می گشتند و این امر مرا بسیار اندوهگین می ساخت. 🔸 همسرم که این حال را دید، به من پیشنهاد کرد دستبندی را که برادرش به مناسبت تولد یکی از فرزندان به او هدیه کرده بود، بفروشم. من مخالفت کردم ولی او اصرار ورزید‌. دستبند را گرفتم و خواستم آن را به قیمت هرچه بیشتر بفروشم. معمولاً زرگرها طلا را بر اساس وزن می خرند و دستمزد ساخت آن را حساب نمی کنند. اتفاقاً یکی از همسایگان و دوستان به خانه ما آمد. من جریان را برایش تعریف کردم تا تشویق شود که دستبند را به قیمت هرچه بیشتر بفروشد. او رفت و آن را به هزار و چند صد تومان فروخت و گفت: من هم به اندازه همین پول روی آن می گذارم. لذا مبلغ خوبی فراهم شد و با آن زغال خریدم و نگرانی همسرم هم برطرف گردید. 📚 خون دلی که لعل شد، ص ۱۶۰. ‌‌‌‌‌‌‌┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🖊 بعون الله و توفیقه ❇️ اداره کل امور تربیتی‌ 📲 eitaa.com/jz_tasnim