شب قبل از شهادت، می‌دانست که آخرین شب اوست 🔹یکی از همرزمان شهید علی‌اصغر خنکدار می‌گوید: " قبل از عملیات والفجر ۸ که بهمن ماه بود، هوا هم خیلی سرد بود و برای استحمام، آبگرم هم نداشتیم. دیدم شهید خنکدار سر و صورت و تنش خیس است، گفتم: چرا سرت خيس؟ گفت: مگه نمی‌دانی؟! گفتم: چی رو؟! گفت: امشب عمليات داريم من غسل شهادت كردم. با آن آب سرد و در هوای سرد با اطمینان قلبی غسل شهادت کرده بود. 🔹حاج محمدعلی روحانی می ‌گوید: " وقتی به همراه بچه‌های اطلاعات به گشت و شناسایی می‌رفتيم و برمی‌گشتیم؛ می‌ديديم ظرف‌های غذامان شسته شده است. از هر كی می‌پرسيديم اینها رو کی شسته جواب نمی‌داد. چند روز گذشت؛ در اين فكر بوديم كه کی اين كارها را انجام می‌داده؟ يک روز زودتر از زمان مقرر به محل استقرارمان برگشتيم تا ببینیم کی ظرف‌ها رو می‌شورد؛ دیدیم باز هم ظرف‌ها شسته شده و این بار كنار سنگر فرماندهی گردان چيده شده تا خشک بشود. رفتیم تو سنگر از اصغر آقا سوأل كرديم، اين ظرف‌ها را کی شسته که کنار چادر شما چیده شده؟ از سكوتش متوجه شديم كه کار خودش است."