🦋 💞 خانم مامیگه بقچه😏 حاج آقا کافی نقل میکردند✨ 👈داشتم میرفتم قم🕌ماشین نبود، ماشین های شیراز روسوارشدیم🚚 یه خانمه هم جلوی مانشسته بود👱‍♀ اون موقع هم که روسری سرشون نمیکردند😟 هی دقیقه ای یکبارموهاشوتکون میدادوسرشو تکون میداد وموهاش میخوردتوصورت من😑 هی بلندمیشد مینشست ،هی سروصدامیکرد میخواست یجورجلب توجه عمومی بکنه😏 برگشت ،یه مرتبه نگاه کردبه منوخانمم که کناردست من نشسته بود(خوب چادرسرش بودوپوشیه هم روصورتش بود)😌💖 گفت:🗣آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟😤 برداریکی بشینه. نگاه کردم دیدم به خانم مامیگه بقچه!😓 گفتم :این خانم ماست😡 گفت:پس چرااینطوری پیچیدیش؟ همه خندیدند .😂 گفتم :خدایاکمکمون کن نذارمضحکه دست اینابشیم... 😔 یهویچیزی به ذهنم رسید🗯 بلندگفتم :🗣آقای راننده! زدروترمز😳 گفتم :این چیه بغل ماشینت🚚 گفت:آقاجون ماشینه!🚗 ماشین هم ندیدی تو،آخوند؟! 😳😐 گفتم :چرادیدم ؟! ولی این چیه روش کشیدن ؟🤔 گفت:چادره روش کشیدن دیگه😑 گفتم:خوب چراچادرروش کشیده؟ گفت:من تاشیراز باید گازوترمزکنم ، چه میدونم؟!کشیدن کسی خط نندازه روش👀 گفتم :خوب چرانمیکشی روماشینت ؟ گفت:حاجی جون بشین توروقرآن😩 این ماشین عمومیه!🚍 کسی چادرروش نمیکشه! اون خصوصیه روش چادرکشیدن❗️ "منم زدم روشونه شوهراین زنه گفتم🙋‍♂:این خصوصیه ،ماروش چادرکشیدیم ☺️💞 عجل لولیک الفرج الساعه 🌱 @karan_be_karan