اینجا مسجد زیبای جامع یزد است. چرا از کلمات زیبا، خاطره انگیز، تاریخی و ... به عنوان پسوند این گونه بناها استفاده می کنیم؟
روزگاری نیازی به این پسوندها نبود. اینها بستر طبیعی زندگی ما بودند. هر روز و هر روز در جستجوی خداوند در این مکان حاضر می شدیم. عبادت می کردیم و عبادت، زندگی ما بود.
اما امروز صف توریست هایی که مشغول به نظاره لاجودری های محراب هستند از صف نمازگزاران بسیار طولانی تر است. روزگاری، این لاجوردی ها ابزاری برای آرام گرفتن در مقام عبودیت بود و امروز شده است ابزاری در اختیار بازار گردشگری.
این بیگانگی از اصالت از زمانی رونق گرفت که دانش برپاکننده این لاجوردی ها را شبه علم و دانش بازاری سازی آن را علم تلقی کردیم. زندگی ما از خود بیگانه شده چون علم ما از ما بیگانه شده. بیش از صد سال است که دانش ما از رونق افتاده و در زندگی ما دانشی دیگر تزریق می شود. تطور دانش ما متوقف شده و آنچه در این اماکن مطهر تزریق می شود، دانشی دیگر است.
اگر چراغ آن دانش لاجوردی ساز در ساخت زندگی ما دوباره روشن شود، همه زندگی ما مسجد جامع یزد می شود. متعالی تر، زیباتر و البته طبیعی تر. آن روز غوطه می خوریم در دانش پیشرفته لاجوردی ها و آن روز همه شهرمان و همه مجاری تنفسی مان از جنس مسجد جامع خواهد شد.
لازمه اش البته تحول در دانش تاریخی ما، پیشرفته شدن آن و تزریق گونه ای نو و امروزین از آن در زندگی ماست.
✍
حمیدرضا مقصودی
💎کشکول ناب حوزوی 🔻
◾
@kashkolenab