📚
کتاب خال سیاه عربی
#رمان #سفرمانه #خواندنی
حامد عسکری در این کتاب خاطرات خود را از سفر امسال خود به حج به رشته تحریر در آورده است.
گزیده👇
خدا… این کلمه، این مفهوم، بزرگ ترین سؤال کودکی من بود و از سی وهفت سال پیش تا همین لحظۀ اکنون، مغزم دست گذاشته روی علامت سؤال صفحه کلید مغزم و هنوزاهنوز برنداشته. این مفهوم، این نیرو، این نور، این قدرت، این هر چی که هست، کیست؟ از کجا آمده؟ قرار است برای من چه کار کند و قرار است برایش چه کار کنم؟ خدا را توی همان چند سال اول کودکی از چند تا عینک مختلف دیدم. عینک اول عینک معلم های دینی مان بود.
خدای معلم های دینی مدرسه مثل خودشان بود؛ خدایی با عینکی کائوچویی که یک سری مقررات دقیق و منظم وضع کرده بود سخت تر از مقررات مدرسه و هرکس دست از پا خطا می کرد، حسابش با آتش جهنم بود و سُرب داغ و میل گداخته به چشم؛ یک خدای اخمو و بی اعصاب که انگار همیشه از دندان درد رنج می برد و همین روی رفتارهایش تأثیر منفی گذاشته بود. از این خدا خیلی می ترسیدم.
۱۶۷ت
۲۳۴ صفحه
📱برای ثبت سفارش 👇
@rahil125