یه قاچ خوشمزه 👇
📖دهه ی فاطمیه ،فروردین 1392 ، بنا بر روال همه ی سالهای بعد از جنگ ، به مجلس عزاداری خانه ی سردار سلیمانی رفت . رسم حاج قاسم است که دم در می ایستد و خودش به مهمان ها خوشامد می گوید . شب که به خانه آمد ، گفتم : " چه خبر شده که توی پوست خودت نیستی
گفت: حاج قاسم پرسید " چه کار میکنی گفتم هیچی ؛ بیکارم . گفت : میخوای بری سوریه گفتم : از خدامه
میخوای بری سوریه چه کار کنی
گفت: منطقه نا امنه و غیر نظامی ها برای دفاع میرن .
تازه آن روز فهمیدم در سوریه جنگ است . گفتم : محمد تو وظیفه ات را انجام دادی ؛ کجا میخوای بری هشت سال جنگ کم بود مبارزه با اشرار حالا پاشی بری سوریه