دیگر فایده ندارد... او را نمی‌خواست! 😣🫠 دیگر فایده ندارد! این جمله را در چشمان تک تک اطرافیانش می‌دید. دیگران طوری به او نگاه می‌کردند که گویی اگر خودشان در مقام او بودند، اکنون اوضاع فرق می‌کرد. محمدرضا این نگاه را می‌شناخت. روزهای آخر پدرش، همین نگاه را داشت. محمدرضا منتظر تماس آمریکایی‌ها بود. آنها آخرین امید او بودند. زمانی که مردم ایران در خیابان‌ها گروه گروه می‌شدند، سران آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس در (جزیره) برای بررسی وضعیت ایران دور هم جمع شدند. در پایان این کنفرانس به این نتیجه رسیدند که محمدرضا دیگر نمی‌تواند متحد غرب باشد. کارتر دیگر او را نمی‌خواست...! 📘برشی از کتاب 🖋 برای تهیه کتاب کلیک کنید👇 🔗https://ketabejamkaran.ir/117917 ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran