میدانی.. صفای مشایه چیز دیگری ست.
وقتی حال و هوای مردم، موکب ها، صدای مداحی و مشایه از حرم مولا امیرالمؤمنین تا حرم حضرت سید الشهدا؛ حتی از تصورش هم به انسان احساس خوبی منتقل میشود.
میخواهم از اربعین برایت بگویم،
از امام حسین برایت بگویم.
از کسانی برایت بگویم که دلدادگی را روایت میکنند؛...
از کسانی که به زوار امام حسین علیه السلام خدمت میکنند...
شنیده ام از کربلایی ها که میگویند:
موکب دارانی؛ زوار را التماس میکردند تا به آنها خدمت کنند و بدنشان را ماساژ دهند تا خستگی راه از تنشان بیرون آید.
یا بعضی ها تاول پاها را میگرفتند و آنهارا پانسمان میکردند. در طی مسیر هرکس به شکلی میخواست به دیگری کمک کند،
آری.. کسانی بودند برای دادن خدمات به زوار ابا عبدالله..
کسانی بودند که آب و کف، آماده میکردند برای آقایانی که پابرهنه مسافر کربلا شده بودند،
تا کف پای آنها که در طول مسیر خاکی شده بود را تمیز کنند.
شاید زوار خجالت میکشیدند، اما خدام امام حسین علیه السلام با شوق و اشتیاق و اخلاق خوبی که داشتند از آنها خواهش میکردند تا پاهایشان را تمیز کنند.
آنها اینگونه برای امام حسین (ع) نوکری میکردند.
آنها برای حسین (ع) و به عشق سید الشهدا(ع) هرکاری را که از دستشان بر می آمد برای ارادت و دلدادگی به امام حسین انجام میدادند..