#گزیده_ای_از_کتاب 📚
یک هفته پیش، من مُردم. در اتاقی که دستم را برای اولینبار گرفته بود، همانجا که توی گوشم زمزمه کرده بود: «تو بانوی قلبِ منی»، زیر سقفی که برای اولین بار پسرمان، امین را دیده و از شوق به سجده افتاده بود.
به تصویر خودم در آینه نگاهم میکنم. زنی بلندقامت میبینم با صورتی به سفیدی برفهای دست نخورده، با چشمهایی که سرخ و تر نیست. یک هفته برای گریه کردن وقت داشتم، برای کنار آمدن با خودم.
این یک هفته مانند هزار سال گذشت، تلخ و کشدار. حالا که دل از همه چیز بریدهام و قصد رفتن دارم، امید میخواهم، کمی نور، چیزی شبیه خورشید که یخبندانِ قلبم را آب کند، تا فرصت جوانه زدن پیدا کنم، سبز شدن.
@patogh_ketab_ardakan