﷽
✅ پاسخ تفصیلی: 👇👇
لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ
یکی از ادله ای که برخی طرفداران پلورالیسم (یا همان کثرت گرایی) برای اثبات حقانیّت پلورالیسم و آزادی عقیده به آن تمسک می کنند، سوره کافرون و بویژه آیه پایانی آن است:
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ * لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ* لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ»؛ (به نام خداوند بخشنده مهربان * بگو: اى کافران! * آنچه را شما مى پرستید من نمى پرستم * و نه شما آنچه را من مى پرستم مى پرستید، * و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کردهاید مى پرستم، * و نه شما آنچه را که من مى پرستم پرستش مى کنید * [حال که چنین است] آیین شما براى خودتان، و آیین من براى خودم!).
بعضی کثرت گرایان در برداشت از این سوره گفته اند: آیات قرآن صریحا اصل «عیسی به دین خود، و موسی به دین خود» را تایید می کنند و هرگز اهل کتاب یا حتی کافران و مشرکان را طرد نمی کنند. مسلمان نبودن عیب و عار نیست و مسلمان بودن هم شرط لازم رستگاری نیست. خداوند خودی و غیرخودی نمی شناسد؛ زیرا قرآن می فرماید: «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ»؛ (آیین شما براى خودتان، و آیین من براى خودم). هرکسی می تواند به دین خودش تدیّن داشته باشد و اجباری در اسلام آوردن نیست.(1)
اما نادرستی برداشت کثرت گرایان از آیات این سوره در طی چند نکته بیان می شود:
نکته اوّل: لحن سوره نشان مى دهد در زمانى نازل شده که مسلمانان در اقلیت بودند و کفار در اکثریت، و پیغمبر اکرم(صلّى الله علیه و آله) از ناحیه آنها سخت در فشار بود، و اصرار داشتند او را به سازش با شرک بکشانند، پیامبر(صلّى الله علیه و آله) دست رد بر سینه همه آنها مى زند، و آنها را به کلى مایوس مى کند، بدون آنکه بخواهد با آنها درگیر شود. این سرمشقى است براى همه مسلمانان که در هیچ شرائطى در اساس دین و اسلام با دشمنان سازش نکنند، و هر وقت چنین تمنّایى از ناحیه آنها صورت گیرد آنان را کاملا مایوس کنند.(2)
و لکن پس از قدرت گیری اسلام و مسلمین، سخن پیامبر همان سخن ابراهیم خلیل(علیه السلام) در آیه 67 سوره انبیاء است که می فرماید: «أُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»؛ (اُفّ بر شما و بر آنچه جز خدا مى پرستید! آیا اندیشه نمى کنید؟). و در نهایت سخن از جهاد با کافران و مشرکان و فتح مکه پیش می آید.
نکته دوم: درباره شأن نزول این سوره، در روایات آمده است که درباره گروهى از سران مشرکان قریش نازل شده، مانند ولید بن مغیره و عاص بن وائل و حارث بن قیس و امیة بن خلف و ... گفتند: اى محمد! تو بیا از آئین ما پیروى کن، ما نیز از آئین تو پیروى مى کنیم، و تو را در تمام امتیازات خود شریک مى سازیم، یک سال تو خدایان ما را عبادت کن! و سال دیگر ما خداى تو را عبادت مى کنیم. پیغمبر(صلّى الله علیه و آله) فرمود: پناه بر خدا که من چیزى را همتاى او قرار دهم! گفتند: لا اقل بعضى از خدایان ما را لمس کن و از آنها تبرک بجوى؛ ما تصدیق تو مى کنیم و خداى تو را مى پرستیم! پیامبر(صلّى الله علیه و آله) فرمود: من منتظر فرمان پروردگارم هستم. در این هنگام سوره «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ» نازل شد، و رسول الله(صلّى الله علیه و آله) به مسجد الحرام آمد، در حالى که جمعى از سران قریش در آنجا جمع بودند، بالاى سر آنها ایستاد و این سوره را تا آخر بر آنها خواند آنها وقتى پیام این سوره را شنیدند کاملا مایوس شدند.(3)
آنها یک پیشنهاد چهارگانه دادند که آیات 2 تا 5 پاسخ چهار وجهی قرآن به آنها و ابطال همه پیشنهادات آنهاست؛ به بیان علامه طباطبایی، خداوند در این سوره، به رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) دستور مى دهد به اینکه برائت خود از ش مشرکان را علنا اظهار داشته، خبر دهد که آنها نیز پذیراى دین وى نیستند، پس نه دین او مورد استفاده ایشان قرار مىگیرد، و نه دین آنان، آن جناب را مجذوب خود مى کند؛ بنابراین، نه کفار مى پرستند آنچه را که آن جناب مى پرستد، و نه تا ابد آن جناب مى پرستد آنچه را که ایشان مى پرستند، پس کفار باید براى ابد از سازشکارى آن جناب مایوس باشند.(4)
پس با توجه به شأن نزول و محتوای این سوره، پیامبر(صلّى الله علیه و آله) پیشنهاد پلورالیستی مشرکان را با قاطعیّت ردّ کرده است.