در متعادل ما مي خواهيم شخصيت را بر پايه ي تفكر سنتي به روز شده و با كمك علم تعريف كنيم. به همين دليل به سراغ ساختار مي رويم. هر شخصيتي يك نياز دارد اگر اين ساختار را نشناسيم در حقيقت شخصيت نخواهيم داشت. ساختار عبارت است از: 🔸 اصل، 🔸 اصول، 🔸 ارزش 🔸 و مهارت همه ي اين موارد تعريف دارند و اگر آن ها را نشناسيم نمي توانيم شخصيت متعادلي بسازيم. اصل چيست؟ هدف شما در زندگي چيست؟ حاضرين: متعالي شدن. استاد: بعد از اين كه متعالي شديد چي؟ سكوت..... رسيدن به آرامش. استاد: بعد از اين كه به آرامش رسيديد چي؟ حاضرين: لذت ببريم. استاد: بعد از لذت چي؟ حاضرين: خوب ديگه مي ميريم. استاد: وقتي ما هدفي انتخاب مي كنيم براي رسيدن، در دلش يك ايستايي دارد و همه ي ما گرفتار اين ايستايي هستيم. ما هدف هايي مي خواهيم كه به آن ها برسيم و اصلاً از نظر ما هدف يعني رسيدن ولي وقتي زندگي ما هدفي براي رسيدن است يعني در حقيقت حركت را از آن سلب كرده ايم. گفتيم زندگي يعني حركت و حركت به سمت هدفي كه هيچ گاه به آن نرسيم. مهمترين قضيه در زندگي اين است كه ما نياز به هدفي داريم كه هيچ وقت به آن نرسيم و بدانيم كه به آن نمي رسيم و مطمئن هستيم كه به آن نخواهيم رسيد ولي به سمت آن حركت مي كنيم. ما به اين مي گوئيم هدف غايي. اين هدف براي رسيدن نيست. براي جهت دادن است. براي اين است كه يك نقطه داشته باشيم كه به آن نگاه كنيم تا راه را گم نكنيم. مثلا میخواهیم بریم قله دماوند از هر جا که قله را ببینیم جهت را تشخیص میدهیم که آیا درست حرکت میکنیم یانه. (ادامه دارد...) {قسمت13} [مباحث کودک متعادل ] •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• کانال آسمانی @kh_asemani