♨️نقدهای کانال مناهج بر ۳ ♨️کانال مناهج در ادامه نقدهای خود به ارائه خلاصه ای از نظر حضرت امام(ره) درباره مرجعیت و نقد مرجعیت موروثی در بیت آیت الله فاضل لنکرانی پرداخت 🔻🔻🔻 حضرت امام(ره) در ، علاوه بر تخصص در فقه و اصول و سایر علوم حوزوی، شرایط دیگری را برای مجتهد می شمارند که عبارتند از: ۱. احاطه به مسائل زمان خود ۲. تخصص در مسائل سیاسی و اظهار نظر سنجیده ۳. آشنايى به روش برخورد با حيلهها و تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان، ۴. داشتن بصيرت و ديد اقتصادى، ۵. اطلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان، ۶. شناخت سياستها و حتى سياسيون و فرمولهاى ديكتهشده آنان؛ ۷. درك موقعيت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمايه دارى و كمونيزم؛ ۸. زيركى و هوش و فراست هدايت يك جامعه بزرگ اسلامى و حتى غير اسلامى ۹. خلوص و تقوا و زهدى كه در خور شأن مجتهد است ۱۰. مدير و مدبر ۱۱. نگاه حکومتی به فقه (صحيفه امام، ج۲۱، ص۲۸۹) ❓ اکنون جای این سؤالات است، حضراتی که سودای مرجعیت دارند، به غیر از کارهای علمی حوزوی، چه سابقه ای در این شرایط دارند؟ مدیریت و مدبریت آنها کجا آزموده شده است؟ اگر در مسائل اقتصادی بصیرت دارند، چرا در مسئله FATF موضعی نگرفتند؟ یا چرا تا کنون در راستای تحقق نظریه اقتصاد مقاومتی، اعم از فعالیت علمی یا حمایتی، کاری نکرده‌اند؟ اگر جریان شناسی سیاسی دارند و از فرمولهای سیاسیون باخبرند، چرا با اعضا فتنه دیدار کرده، یا با سکوتشان از آنها حمایت می کنند؟ اگر نگاه حکومتی به فقه دارند، چرا با لیبرالها و سکولارها دیدار می کنند؟ 🔹 جواب این سوالها، همان شاخص‌هایی هستند که ردای مرجعیت را هرگز اندازه تن سوداگران مرجعیت نمی‌داند. غیر از این است که می‌خواهند برای مرجعیت آینده، همه را از خودشان راضی نگه دارند؟ اینکه به سادگی از کنار این همه مسئله در جامعه می‌گذرند، تا نکند به کسی بربخورد، نباید ما را مشکوک کند؟ هادی چیت ساز 🔚 ♨️مرجعیت موروثی، پدیده عصر جدید 📝 تقابل علنی با سنت‌های اصیل حوزوی 🖋 علی مهدوی 🔹 با گذشت ۱۲ سال از رحلت آیت‌الله فاضل لنکرانی(ره)، همچنان دفاتر ایشان در قم، تهران، کرج و مشهد، دایر هستند. پدیده‌ای که اگر نگوییم بی‌سابقه، کم سابقه است. طی ادوار مختلف،‌ سنت متداول حوزوی بر این استوار بوده و هست که دفاتر مراجع معظم تقلید پس از مرگشان تعطیل، مهر ایشان شکسته و فعالیت‌هایی همچون اخذ وجوهات شرعیه مردم به دیگر مراجع، ارجاع داده می‌شود. نمونه بارز آن شکستن مهر آیت‌الله موسوی اردبیلی(ره) است؛ که با استقبال گسترده علما روبرو شد و آیت‌الله مکارم فرمودند بقیه عزیزان [مثل استاد محمدجواد فاضل] چنین کنند. البته طبیعی است مرکزی به عنوان نشر آثار برای مرجع متوفی باقی بماند؛ اما فعالیت‌هایی فراتر از این، تقابل عملی با سنت حوزوی است. 🔹 این پدیده آثار و عواقب خطرناک بسیاری ممکن است به همراه داشته باشد. از جمله: 1️⃣ موروثی شدن مرجعیت و عدم مجال برای معرفی اعلم فقهای بیرون از این دایره 2️⃣ پراکندگی قدرت نفوذ مرجعیت 3️⃣ پراکندگی قدرت مالی مرجعیت 4️⃣ بدبینی مردم به نهاد روحانیت 5️⃣ تحیر و سرگردانی مردم در تشخیص تکلیف پس از ارتحال مرجع 🔹 در این مجال به آسیب اول (موروثی شدن مرجعیت) خواهیم پرداخت: فرض کنید پس از رحلت هریک از مراجع معظم کنونی، فرزندان ایشان تمسک به چنین رویه‌ای پیدا کنند؛ یعنی اخذ وجوهات کنند، سؤالات جدید مردم را از نظر خویش پاسخ دهند و تمامی نهادهای تأسیسی از سوی مرجع متوفی را زعامت کنند؛ آیا دیگر مجالی برای معرفی مرجع اعلم، باقی می‌ماند؟! چراکه وجوهات، قدرت و شهرت، همگی در دفاتر تعطیل‌نشده باقی مانده است. اینجاست که یکباره و ناخواسته شاهد پدیده‌ای بی‌سابقه در جهان تشیع خواهیم بود و آن هم «مرجعیت موروثی» است. مراجع کنونی هریک بانی خیرات عظیمی هستند و هریک اقدام به تأسیس و هدایت نهادهای مختلف حوزوی و فرهنگی داشته‌اند. طبیعی است اقدام فرزندان برای امتداد مرجعیت هریک از ایشان پس از ارتحال، به بهانه حفظ این دستاوردها موجب پراکندگی بیش از پیش مدیریت و از دست‌رفتن اقتدار مرکزی مرجعیت خواهد شد. مطمئن باشیم واگذاری امور به مراجع حی، به معنای هدم آن دستاوردها نیست. @khabarehowzeh ♨️رسانه مستقل خبر حوزه