🔻تحریف و استفاده ابزاری از مرجع بصیر 🔻رنگانگیِ اصلاح‌طلبان در بازیِ سیاسی با مرجعیّت: در «کجا» ایستاده‌اید؟! مهدی جمشیدی [۱]. سعید حجاریان در یادداشتی با عنوان «فقیهِ ضدّمصلحت» نگاشته است: الف. آیت‌الله صافی در قضیۀ تجمیع دستگاه‌های اطلاعاتی اصرار داشت قانون اساسی، وظایف رهبری را احصاء کرده و این احصاء افادۀ حصر می‌کند؛ یعنی نمی‌توان تشکیلات یا سازمان اطلاعاتی را زیر نظر رهبر برد، اما امام می‌گفت، این کار انجام شود. آقای صافی به‌شدّت مخالفت کرد و گفت، به‌کلّی خلاف قانون اساسی است و بالاخره این اصرار، باعث صرف‌نظرکردن امام از آن نگاه به وزارت اطلاعات شد. ب. آقای صافی می‌گفت باید مُرّ شریعت اجرا و قوانین عادی با شرع، تطبیق داده شود و احکام ثانویه را تا رفع حرج، قبول داشت. ج. امام که از این افعال شورای نگهبان به تنگ آمده بود، مقولۀ «مصلحت» را مطرح کرد و گفت، اگر امری دائر مدارِ مصلحت نظام شد، حاکم اسلامی می‌تواند آن را وضع نماید و به‌کلّی از احکام اوّلیّه دست بشوید. اینجا بود که طاقت آقای صافی، طاق شد و از شورای نگهبان استعفا کرد. د. مذاق فقهیِ آیت‌الله خامنه‌ای تا قبل از خطبۀ سال ۶۶ به مشرب آیت‌الله گلپایگانی و صافی نزدیک است، امّا بعد از آنکه امام به ایشان نامه‌ای انتقادی نوشت و ایده‌های آن خطبه را مغایر با مشرب فکری خود عنوان کرد، آیت‌الله خامنه‌ای تمکین کرد و تا به امروز، در خطّ فقهیِ امام باقی مانده است. [۲]. این متن، "موضعِ تجویزی و ارزشی" ندارد؛ فقط "توصیفِ محض" است و بس. مشخص نیست که ایشان در این میانه، جانب امام را می‌گیرد یا آیت‌الله صافی را. البتّه اصراری نیست که اینان به قضاوت بنشینند و یکی را تأیید و دیگری را نفی کنند، بلکه سخن در این است که مواجهه‌ها، به‌شدّت گزینشی و دلبخواهانه هستند و از منطق سیاسیِ محض، پیروی می‌کنند. [۳]. و به نظر می‌رسد توصیفی که بیان کرده، جز دربارۀ آیت‌الله خامنه‌ای، درست است و واقع‌نما. به تصریح خود آیت‌الله خامنه‌ای، ایشان از آغاز و در اثر درس‌آموزی از امام، چنین اندیشه و مشربی داشته و هیچ‌گاه، تغییر جهت نداده است.آیت‌الله خامنه‌ای طی نامۀ کوتاهی به امام در تاریخ ۱۳۶۶/۱۰/۲۱ چنین نوشت: «بر مبناى فقهىِ حضرت‌عالى که اینجانب سال‌ها پیش، آن را از حضرت‌عالى آموخته و پذیرفته و بر اساس آن مشى کرده‌‏ام، موارد و احکام مرقوم در نامۀ حضرت‌عالى، جزو مسلّمات است و بنده، همۀ آنها را قبول دارم. مقصود از حدود شرعیه در خطبه‏‌هاى نماز جمعه، چیزى است که در صورت لزوم، مشروحاً بیان خواهد شد.» امام نیز در پاسخ ایشان چنین نگاشت: شما را چون برادرى که از «مبانىِ فقهىِ مربوط به ولایت مطلقۀ فقیه»، جداً جانبدارى مى‏‌کنید، مى‌‌دانم و در بین متعهدان به مبانى اسلامى، از جمله افراد نادرى هستید که چون «خورشید»، روشنى مى‏‌دهید. مع الأسف،‏ جمهورى اسلامى و سران محترم آن، مورد «تاخت‌وتاز تبلیغاتىِ جهانخواران» شده‏‌اند و مثلًا اگر بگویند آفتاب، روشن است، فردا «تبلیغات جهانى» به شرح و تفصیل و توجیه و تحلیل پرداخته و جمهورى اسلامى و یاران آن را به طورى محکوم مى‌‏کنند(صحیفۀ امام، ج‏۲۰، ص۴۵۵). [۴]. البتّه اگر "ضدّمصحلت بودن" یک ارزش است، باید گفت جریان اصلاحات، اوّلاً جهت‌گیریِ بسیار غلیظِ مصلحتی، به معنی منفیِ "موقعیّتی" و "اقتضایی" و "عمل‌گرایانه"، دارد و به‌عنوان "فقه پویا" و "درک جهان جدید" و "نواندیشی"، دست تصرّف و تعدّی به همۀ احکام دین را دراز کرده و تصوّر "تاریخی" و "تاریخ‌زده" از اسلام دارد؛ و ثانیاً پس با امام نیز در این باره، زوایه و شکاف جدّی دارد و در عرصۀ اختلاف فقهی و فکریِ امام با آیت‌الله صافی، جانب آیت‌الله صافی را می‌گیرد، هرچند خویش را "خطّ امامی" می‌خوانند و در سایۀ انتسابِ صوری و رسانه‌ای به ایشان، "انقلاب‌خواری" می‌کند. این‌چنین "تناقض‌ها" و "تهافت‌ها"یی، بنیانِ اجتماعیِ جریان اصلاحات را برانداخت و آن را عقیم و فلج و حاشیه‌نشین ساخت و از توانمندی‌اش کاست. [۵]. حال انتخاب با شماست؛ در "میانۀ دو صندلی" ننشینید و یکی را انتخاب کنید! نمی‌شود در هر زمان، به رنگی درآیید و در زیر بیرقی پنهان شوید و به "نرخ روز"، نان بخورید. به "اصول" و "بنیان‌ها"یی معتقد و ملتزم باشید تا مخاطب دریابد که با چه جریانی روبروست و این جریان، چه هویّتی دارد و سرچشمه‌های معرفتی‌اش چیست. "از این شاخه به آن شاخه پریدن" و "رنگ‌پذیریِ حداکثری" و "تلوّنِ ایدئولوژیکی"، معنای تلخ و رسواکننده‌ای دارد! این تغیّر و بی‌قراری و بی‌ثباتی، جز در خوی و خصلتِ قدرت‌مداری و قدرت‌خواهی ریشه ندارد. @sedgh_mahdijamshidi ♨️اخبار داغ روحانیت ♨️ @khabarehowzeh