می سپارم به روشنایی آب، تیرگی های چشمهایم را می گذارم غمت بلرزاند لحن مردانه صدایم را می‌دهم ابرهای ابروهام چشمه از چشم ها بسازند و دست‌هایم دو رود باشند و پرکند اشک ربنایم را ربنا آتنا حرم گاهی ربِّ دلتنگ می شوم گاهی ربِّ یا ربِّ دست کم گاهی برسان تا ضریح پایم را اولین مشهدی که آمده ام توی آغوش مادرم بودم کاش در آخرین زیارت هم بشنوی تق تق عصایم را عمر من یک نماز فوت شده است عمر من یک سکوت بی پایان به اذانی  سکوت را بشکن تا به جا آورم قضایم را @khadempoet