eitaa logo
بی پرده خوان | محمد خادم
506 دنبال‌کننده
140 عکس
81 ویدیو
4 فایل
اشعار و نوشته های محمد خادم
مشاهده در ایتا
دانلود
یک سینه پر از سلام بر گنبد بود در حسرتِ یک رفتنِ بی آمد بود یک عمر مسیر دوست را با سر رفت او یک اتوبوس اصفهان مشهد بود @khadempoet
33.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاری از گروه فرهنگی رهوا شعر: به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم @khadempoet
33.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاری از گروه فرهنگی رهوا شعر: به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم @khadempoet
بوی مشهد گرفته این خانه چمدان با دلِ پر ، آماده است دهن باز کوچه منتظر است انتظاری که تا تهِ جاده است . دم در کاسه و کتاب به دست مادری ایستاده با لبخند تا سر کوچه می رسد انگار آیت الکرسی اش بلند بلند . پدرم با غرور می بوسد گونه های ترِ جوانش را می‌گذارد میان حاجاتم رود بی آب اصفهانش را . دل مادر شبیه کاسه ی آب ریخت در ابتدای این جاده از ته جاده هم که می بینی دل مادر هنوز افتاده . عقربکها چه کند می چرخند وقت پرواز ساعت هشت است خوش به حال خودم که در جیبم یک بلیط بدون برگشت است ابرهایی به اصفهان رفتند ابرهایی سیاه و باران زا بر تن ابرها به جا مانده است ردِّ پرواز یک هواپیما.. @khadempoet
می سپارم به روشنایی آب، تیرگی های چشمهایم را می گذارم غمت بلرزاند لحن مردانه صدایم را می‌دهم ابرهای ابروهام چشمه از چشم ها بسازند و دست‌هایم دو رود باشند و پرکند اشک ربنایم را ربنا آتنا حرم گاهی ربِّ دلتنگ می شوم گاهی ربِّ یا ربِّ دست کم گاهی برسان تا ضریح پایم را اولین مشهدی که آمده ام توی آغوش مادرم بودم کاش در آخرین زیارت هم بشنوی تق تق عصایم را عمر من یک نماز فوت شده است عمر من یک سکوت بی پایان به اذانی  سکوت را بشکن تا به جا آورم قضایم را @khadempoet
روضه ی رضا غزلی به مناسبت شهادت امام رضا(ع) همین که راز دل زهر بر ملا شده بود به قتلگاه از این بیت کوچه وا شده بود و شمر خنده ی تلخی به خنجرش می کرد و شعر گریه کنِ روضه ی رضا شده بود به سمت خانه چهل بار خاطرش خون شد نشسته بود چهل بار و باز پا شده بود به سمت خانه چهل روضه را نشست و گریست دلش حسینیه ای غرقِ در عزا شده بود و درد بود که عمامه از سرش افتاد امام گریه ی کز کرده در عبا شده بود اشاره کرد که آن خانه بی حصیر شود و خاکهای کف حجره کربلا شده بود صدای سُم همه جای اتاق  شیهه کشید در آن دقیقه که سَم درد بی دوا شده بود کریم در بروی خویش  بست و راهی شد جواد آمد و درهای بسته وا شده بود جواد آمد و این تازه اول روضه است جگر شبیه به اکبر جدا جدا شده بود.. . محمد خادم. @khadempoet
فکر می کردم که این دل دل تر از این حرفهاست تازه فهمیدم که ناقابل تر از این حرفهاست من کجا و خانه بر دوشی برای اهل بیت شاعر این خاندان دعبل تر از این حرفهاست (ع)
18.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این غزل را در ثانیه هایی از زندگی ام گفته ام که خیلی برایم عزیزند. تازه رسیده بودیم مشهد و قصد استراحت داشتیم تا خستگی در کنیم و آراسته برسیم به خدمت امام که شوق علی(پسرم) به امام رضا وادارم کرد به زیارتی عزیز. این غزل هدیه ی آن زیارت است شاید. من و علی (پسرم) آمدیم از طرفی به پیشواز هم آمد، کریم از طرفی @khadempoet
بر دامن این مرد، که یکپارچه آقاست پیدا نکنی وصله ی ناجور تر از من @khadempoet