فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•| 📻 |• نشستم‌بالای‌سرمحمدحسین قبررا‌عین‌حسینیه‌درست‌کرده‌بودند. دورتا‌دورپارچه‌سبز‌وکتیبه‌زده‌بودند. بالشتی‌گذاشتندبرای‌زیرسرش، گفتند:خاک‌مقتل‌سیصد‌شهیدِ بند‌کفن‌را‌بازکردند. تاصورت‌محمدحسین‌روی‌آن‌بالشت قرار‌گرفت‌از‌چشمش‌جوی‌خون راه‌افتادخونی‌که‌ادامه‌داشت، می‌ریخت‌روی‌بالشت‌خاکی‌زیر‌سرش صدایش‌در سرم‌پیچید: مامان! چقدر‌خوبه‌آدم‌با‌رویِ‌خونی‌اربابش رو‌ملاقات‌کنه..... حاج‌محمود‌خواند: شب‌جمعه‌است‌ماروببرکربلا..! _شهیدمحمدحسین‌حدادیان(مادرِ‌شهید) @sh_hadadian74