#چند_روایت
🔸
چند روایت از فرماندهای که بعد از شهادت هم؛ گمنام ماند...
🌼
#خاکی|خیلی خاکی بود. فرمانده بود اما هیچوقت توی ماشین جلو نمینشست و میرفت عقب... اگه جایی میرفت، جوری رفت و آمد میکرد که کسی دنبالش راه نیفته و مردم متوجه نشن توی جبهه مسئولیت داره...
اونقد ساده بود که حتی بعضی از بچههای گردانش هم نمیدونستند محسن فرماندهشونه
🌼
#روضهخوان| میگفت هر کدوم از ما علیرغم اینکه
باید کاری برای جامعه انجام بدیم؛ همه باید روضهخوانی هم یاد بگیریم؛
تا هر جای کوچک و بزرگی نشستیم، بتونیم روضهی اباعبدالله الحسین علیهالسلام
رو بخونیم...
🌼
#سرفه|ساعت ۱۲ شب توی منطقه بودیم که محسن شنید از یه چادر بچههای گردانش صدای سرفه میاد.
پا شد و چادر به چادر گشت تا کسی که سرفه میکنه رو پیدا کنه. وقتی فهمید کیه، همون موقع هماهنگ کرد و فرستادش دزفول تا بره دکتر و درمان بشه. بیتفاوت نبود نسبت به نیروهاش...
🔸
#نمازِظهرِعروسی|روز عروسیاش جمعیت زیادی دعوت بودند. نهار که خوردند،
با رفیقاش سنگ جمع کرده؛ و توی حیاط نماز جماعت برقرار کردند. یه عده گفتند
این محسن دیوانهست.
🌼
#وطنمجبهه|
همیشه جبهه بود؛ وقتی هم میومد مرخصی، زود برمیگشت منطقه. میگفت:
وطن من جبههست؛ وقتی میام مرخصی انگار یه ماهی هستم که از آب افتادم بیرون.
📚
منبع:مستند زندگی شهید؛ اثر بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاعمقدس همدان
🇮🇷
۲۷اردیبهشت؛ سالگرد شهادتِ سردار شهید محسن عینعلی گرامیباد
_______
🇮🇷
ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
@khakriz1_ir
●واژهیاب:
#شهیدعینعلی #اخلاص #بیتفاوت_نبودن #نماز_اول_وقت #روضه #امام_حسین #شهدای_همدان