✍
#روایت_دیدار | گنجهای یاد شهیدان
👇روایتی از دیدار اخیر خانوادههای شهدا با رهبر انقلاب
🌷 سعی دارد پیش از تحویل دادن وسایلش به امانتداری، مقوایی نسبتاً بزرگ که چهار عکس از دو شهید پشت و رویش چسبانده شده است را از بین وسایلش بیرون بکشد.
🌷 در ظاهر زودتر آمدهام تا برای روایتگری، سوژههای ناب پیدا کنم و در باطن، دلم میخواهد سیر تماشایشان کنم. پیش از این که جلسه شروع شود و آقا این طور شروع کنند: «جلسهی امروزِ حسینیّهی ما با حضور شما پدران، مادران، همسران، فرزندان و کسان شهدا، حقیقتاً یک جلسهی پُرنور است؛ نور حضور شهدا را انسان با بودن شماها احساس میکند.» نیز به اعتبار چند سال خادمی در حوزه ادبیات مقاومت، به بهشتی بودن حضور و وجودشان باور دارم.
🌷 از این که هر کاری میکند، دستههای ساک پارچهای ادایی در میآورد و کیف پول و دفترچه یاداشت و دو سه تا پاکت کاغذیاش مرتب در آن جا نمیگیرد، حدس میزنم شاید نیاز به کمک داشته باشد: «جمعشون کنم مامان؟» سرش را بالا میگیرد و با یک لبخند میگوید:«چی؟» مثل ماه میماند، ماهی خندان و خوشرو...
📥ادامه را بخوانید👇
khl.ink/f/53211