🤣خاطره یک شهروند😀
رفته بودم امتحان رانندگی بدم…
چهار نفری سوار شدیم و من زودتر از همه نشستم پشت رول تا افسر بیاد…
خلاصه افسر اومد و منم شروع کردم به تنظیم آینه و صندلی و …
زدم تو دنده را افتادم… یه چند صد متری رفتیم برگشتم افسرو نیگا کردم دیدم چیزی نمیگه..!!
بهش گفتم: جناب سروان من همینجوری مستقیم برم؟؟
یارو با تعجب گفت: جناب سروان؟؟ من مسافرم!!! شما مگه تاکسى خطى نیستی؟؟؟
از تو آینه نیگا کردم دیدم یکی با پرونده داره میدوئه دنبال ماشین..!!
#خواندنی
#خندیدنی
کانال
#داستان و
#طنز حال خوش,
http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92