📘 روایت اول: امشب جبهه را دیدم... 📝 من متولد ١٣٧٠ هستم ولی جبهه را امشب دیدم. تقریبا چهل نفر تو خط حمله بودیم. فرمانده گفت :کیا امشب می رن جلو؟ ١٧ نفر دست بلند کردند. فرمانده گفت: ما بیشتر از ١٠ نفر برای خدمات به بیمار نیاز نداریم. ٧ نفر خودشون انصراف بدن. هیچ کس زیر بار نرفت . فرمانده مجبور به قرعه کشی شد. بعداز قرعه کشی عده ای اصرار میکردند:آقا میشه شما جاتو با من عوض کنی ؟! 🖍راوی: علی حسین زاده شب شهادت امام هادی(ع) بیمارستان شهید فرقانی قم مرکز قرنطینه بیماران کورنا 📗📗 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f