🌀 پیام آقا به طلبه های جهادی 🌀 💠 حاج آقای محمدی عراقی نماینده حضرت آقا است برای طلاب قمی. یک روز خسته و کوفته رسیدم قرارگاه. دیدم رفقا جمع شدند توی یکی از اتاقها. نگاه کردم دیدم پیرمردی با محاسن سفید و لبخندی بر چهره اومده بین جوانها. 🔅 من که توی بیمارستان سن و سال بالا زیاد دیده ام، اصلا توی این شرایط به پیرمرد ها که میرسم نمیتونم نگرانیم رو بهشون منتقل نکنم. اما توی جلسه چیزی نگفتم. 🔹 حاج آقا گفت من اومدم سلام آقا رو بهتون برسونم و مراتب تشکرشون رو از شما طلبه ها و جهادیها. شاید براتون مهم نباشه ولی برای طلبه هایی که دار و ندارشان لبخند رضایت آقاشون و خوشنودی او است این خبر یعنی شعفی که با دنیا نمیشه عوض کرد. 🔸 مسوول قرارگاه به من اشاره کرد و به حاج آقا گفت: ایشون در بیمارستان ها حضور داشته. حاج آقا نگاهی با محبت کرد و گفت آشیخ چه خبر؟ 🔻دو تا خاطره براش تعریف کردم یکی خاطره اون جوون لات که بستری بود و داشت توی یکی از اتاقها داد میزد و فحش میداد که لوله ها رو ازش باز کنند. رفتم جلو گفتم کاری داری برادر؟ با اینکه لباس طلبگی هم نداشتم یه نگاهی کرد و با احترام گفت نه حاج آقا مشکل خاصی نیست. (این خاطره رو که گفتم همه خندیدند.) 🔻دومی هم خاطره اون بیماری رو گفتم که نفسش سخت بالا میآمد اما هر از گاهی بعد از چند تا نفس نفس، دستش را بالا میآورد و خدا رو شکر میکرد. ☑️ پیرمرد متاثر شد. از فرصت استفاده کردم و گفتم حاج آقا مراقب خودتان باشید. این بیماری خطرش برای سن و سال شما بیشتره. با لبخند گفت، نگران نباشید من که بادمجون بم هستم. جنگ هم رفتم چیزیم نشد. ⚫️ آخر جلسه بچه ها گفتند دو خط روضه بخونیم. روضه حضرت رقیه سلام الله علیها خواندند. همه انگار منتظر بودند به یک بهانه ای گریه کنند. شب خوبی بود. 🌸 جای همتون خالی.... ✍ حجت الاسلام و المسلمین مهدیان (معاون گفتمان خانه طلاب جوان) 🆔 @ali_mahdiyan 🌐🌐 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f