🏴حسینه_ای_در_کوچه 🏴 💎دیگه کم کم، اهل کوچه متوجه شده بودند؛ خانمی موکت آورد، پسری 6 - 7 ساله آب به دست بچه ها می داد. رفقای هیاتی هم بازوبندها «» را به دست همه نصب می کردند. 💎هزینه مراسم هم دقیقا همان مبلغی شد که صبح علی آقا داده بود تا از طرف مادرشان، خرج یک مراسم کنیم. خلاصه همه چیز به عنایت حضرت جفت و جور شد تا همه هم صدا بگوییم «صلی الله علیک یا اباعبدالله». 💎عشق به امام حسین ع در دل همه مردمان این سرزمین جای گرفته است. در حین نصب پرچم ها، خانم جوانی که حجابش هم مشکل داشت، از در خانه بیرون آمد و وقتی با این صحنه روبرو شد، اشک ریزان از هیاتی ها خواست که یک پرچم بدهند تا در خانه اش نصب کند، بوسه ای بر پرچم زد و با عشق، آن را با خود برد. 💎سر کوچه هم منزل پیرمرد بود که این فضا او را یاد جبهه انداخت ما را مهمان خاطرات جنگش کرد. از اسارت گرفتن دشمن و از جانبازی دو برادر دیگرش و شهادت برادر چهارمش و از اینکه بابت این کار هیچ هیچ چیز دریافت نکرده و هیچ منتی هم ندارد. از اینکه در دل این مردم عشق به انقلاب هست. از اینکه این انقلاب مردمی و قرآنی است؛ بعد هم آمد و تا آخر مراسم باهامون بود. 💎رزق شروع محرمان اینگونه تقدیر خورد که سربازانِ دیروز امام را چنین پرشور در کنار جوانان هیاتی امروز ببینیم. نوه کوچکش هم سربندها را تقسیم می کرد و به رشادتهای پدربزرگ افتخار می کرد. روز اول محرم 1442 @m_shaban